551291_263.jpg

به گزارش آینه جم:فقط یک دهه گذشت ولی آن چنان گذشت که مردان را نه پای میز مذاکره با زنان، بلکه پشت سر آنان کشاند با هدف کسب قدرت سیاسی  و اقتدار بیشتر. در این 10 سال مردان آماده گرفتن پست های قدرت راه و رسم دیگری آموختند و آن قرار گرفتن پشت سر زنان است برای کسب اقتدار. 

8 سال دولت در دست غیر "خود" کافی بود که مردان قدرت زنان را از زوایه دیگر ببیند و آن این که زنان جلو بیافتند تا مردان به اقتدار برسند و البته طبیعی است که این بار سهم بیشتری به زنان بدهند –اگر بدهند-. در این روش جدید ریشه همچنان تغییر نکرده، فقط زاویه نگاه و زاویه ورود است که تغییر کرده. ریشه این است که رای زنان را در صندوق رای می خواهند و آن چه تغییر کرده این است که زنان جلو بیافتند برای کسب رای زنان که نتیجه اش به مردان هم برسد و در اصل نتیجه برای اقتدار مردان است. 

دو دهه گذشته به زنان وعده دادند ولی از صندلی های قدرت جز چند صندلی انگشت شمار نصیب زنان نشد و حتی زنان در احزاب سهمی جز "حرف" نداشتند. به طریق اولی زنان در سطح ملت هم و مطالبات و مشکلاتشان که از فراموش شدگان شد. "امور زنان" و مطالبات زنان از با موضوعاتی نه از سنخ جامعه که از سنخ دیگر تعیین و پی گیری شد و آسیب های خودش را هم برای زنان و خانواده ها و ملت داشت. 

اکنون بعد از دو دهه و به طور خاص تجربه یک دهه گذشته و نقش زنان در برافراشته نگه داشتن پرچم و باز کردن راه برای دستیابی مردان به اقتدار این تاکتیک انتخاب شده که همچنان زنان به عنوان بازکنندگان راه و در نتیجه جلب رای زنان جلودار باشند. این گونه است که زنان این جریان سیاسی فرصت را طلایی یافته و در دعوت زنان برای آمدن به صحنه و دادن قدرت به مردانی که این فرصت ها را به ایشان عطا کرده اند تمام قد ایستاده اند.

گوش زنان در سطح ملی از این وعده ها و شعارها و ذهنشان از این بازی های سیاسی به نام زنان و به کام مردان قدرت پر است. فرم های بازی است که تغییر کرده در حالی که اصل ثابت است. اصل این است که با دادن شعارها و وعده ها به اسم زنان به صحنه بیایند تا آراء را بگیرند و بعد که به قدرت رسیدند هدف بشود شعارها و وعده های بعدی برای انتخابات بعدی و اقتدار بیشتر. معلوم باشد که سهم زنان برای "خود" است نه برداشتن باری از دوش زنان و رفع آسیبی از خانواده ها و برداشتن باری مرتبط با زنان از دوش جامعه همچنان که دستشان در عملکردها خالی است. در دو دهه گذشته آن چه گذشته تا به امروز هنوز نه تاریخ است و نه از یادها رفته. 3 دهه عملکرد مردان در قدرت و پست هایی به نام "امور زنان" ابزار و بازیچه ای بوده برای کسب قدرت بیشتر و حفظ آن برای "خود".

از مردان هر که با شعار و وعده به زنان به پست و صندلی قدرت رسید همچنان مشکلات زنان برایش وسیله ای شد برای شعار دادن و گرفتن فرصت های بیشتر در انتخابات بعدی. زنانی هم که به قدرت رسیدند همین گونه عمل کردند و هر که به نام "زنان" به صندلی قدرت رسید فقط مشکلات را گفت بی آن که پاسخ دهد "پس کیست آن که باید مشکلات را رفع کند؟" هر که به پست رسید در عمل نشان داد که اولین و اصلی ترین هدفش حفظ پست و به صحنه آوردن زنان برای دادن رای برای اقتدار بیشتر شد.

بگویند که مردان سران احزاب که با سهم 30% زنان برای مجلس موافقند. چرا که نباشند در حالی که در دهه گذشته این زنان بودند که پرچم را با هدف سیاسی ولی به اسم زنان بالا نگه داشتند و میدان را خالی نکردند تا باز فرصت برایشان ساخته شد که پیش بیایند. هر چند این حضور در صحنه به برکت بهره برداری از اسم زنان و رفع مشکلات آنان بوده و استفاده از فرصت هایی که خلق شد تا "امور زنان" "فراجناحی" و "غیرسیاسی" دیده شود در حالی که عملکردهایشان وقتی به پست رسیدند نشان داد که ماندن در چارچوب "صنفی" و "فراجناحی" صرفا یک حرکت تاکتیکی بوده است. چرا که همین زنان بعد از رسیدن به پست ها و گرفتن فرصت ها که به پست رسیدند در همین دو سال گذشته برای رفع مشکلات زنان و خانواده کاری اساسی و زیربنایی انجام نگرفته و هر چه هست باز شعار وعده است با هدف جذب آراء زنان در انتخابات و اقتدار بیشتر پس نشان می دهد هدف شعارها و وعده ها سیاسی است نه رفع مشکلات.

امروز زنان پیشتاز شده اند تا رای را برای مردان و اقتدار آنان برای جریان سیاسی خاص کسب کنند به اسم این که سهمی به آنان داده می شد طبیعی است که "خود"شان هم سهمی داشته باشند –اگر داده شود-. دو دهه و ایضا دو سال گذشته عملکرد این جریان سیاسی نشان می دهد که هر چند وعده و شعار به زنان می دهد بلکه "نان" این وعده ها را خورده تا این که کاری اساسی و زیربنایی و ماندگار برای زنان و خانواده ها کرده باشد.
این شعار سهم خواهی از احزاب 100% با هدف سیاسی و برای جذب رای دنبال می شود چرا که:
 
-  رای دهندگان و رای گیرندگان از جریان های مختلف سیاسی هستند پس باید بتوانند از این سهم بهره ببرند. اگر هدف غیرسیاسی و بهره برداری سیاسی و واقعا حضور بیشتر زنان در مجلس با هدف رفع مشکلات زنان دنبال می شد این امر باید در این دو سال به صورت لایحه دنبال می شد تا همه زنان از همه جریان ها و طیف های سیاسی بهره اش را ببرند. اوج گرفتن طرح موضوع قبل از انتخابات و توسط یک جریان سیاسی. همان جریان سیاسی که معاون رئیس جمهور در امور زنان متعلق به همان است.

-  دولت کنونی که امور زنانش در دست همین جریان سیاسی است نه لایحه ای برای رفع مشکلات زنان مصوب کرده و نه طرحی را به اجرا درآورده. بدیهی است گرفتن پست های مجلس توسط زنان هم بر همین روال گذشته دنبال خواهد شد و همچنان سهم زنان در سطح ملی شعار و وعده خواهد بود تا انتخابات بعدی.

-  اوج گیری این مباحث در زمان انتخابات کار احزاب برای بهره برداری و جذب رای است. احزاب قدرت ساخته که به عوض این که از بدنه اجتماع شکل گرفته باشند و زنان به عنوان کادرهای ساخته شده در آن رشد کرده باشند با امکانات و ارتباطات در زمان قدرت شکل گرفته. احزاب مردم را وقت انتخابات با وعده ها و شعارها به صحنه می کشانند و این بار باز اسم زنان و سهم زنان –اگر بدهند- و وعده ها به زنان. سابقه احزاب چه در عملکردشان در حوزه زنان و خانواده و چه راهیابی زنان به قدرت و ارتباطاتشان با مردان قدرت نشان می دهد که بهره برداریشان از زنان ابزاری و سیاسی بوده تا پرداختن به "امور زنان". عملکردها و مشکلات برجا مانده زنان و خانواده ها نشان می دهد که در سطح ملی بهره ای نبرده اند با این همه شعار و وعده. زنان  و مطالباتشان ابزاری بوده برای دادن وعده و شعار یعنی این که بهره و "نان" مشکلات زنان و آسیب ها را می خورند نه این که کاری برایشان انجام دهند.

چند نفر زن بیشتر یا کمتر در مجلس مشکلات زنان و خانواده ها را رفع نمی کند بلکه برای این کار هدفگیری و جدیت و عزم و مدیریت لازم است. اگر هدف نه بهره بردای سیاسی بلکه رفع مشکلات زنان و خانواده ها در سطح ملی است لازم است مشخصا گفته شود که قرار است در 4 سال آینده چه طرح ها و لوایحی در مجلس دنبال خواهند کرد. همان برنامه ای که امور زنان و خانواده ریاست جمهوری که از همین جریان سیاسی است "نه" داشت و نه بر اساس برنامه با این "هدف" کار کرد و در نتیجه گزارشی که در شان دستگاه باشد هم نداشت. انجام کارهایی که "خیریه" ای است تا نهادینه و زیربنایی برای زنان و خانواده ها در قالب این که "چیزکی" بدهند تا "امورات"ی بگذرد. این سهم ملت از امور زنان بوده است.
 
تابناک نوشت:مردان دریافته اند که این بار زنان را جلو بیاندازند تا به قدرت برسند طبیعی است که سهمی هم باید به خود همین زنان بدهند -اگر بدهند-. این سهم کدام گره از کار زنان و مشکلات خانواده ها در سطح ملت باز خواهد کرد؟ مگر صندلی امور زنان در دولت آقای روحانی که سهم زنان و به نام آنان بوده است گره ای از مشکلات زنان باز کرد و مشگلی را حل کرد که بخواهند در مجلس گره ها را باز کنند؟ وقتی هدفی و برنامه ای برای رفع مشکلات نیست پس اولویت ها هم معلوم نیست همچنان که نبوده است. سهم زنان در این دولت جز وعده و شعار و عقب گرد و آسیب های بیشتر در حوزه های فردی و خانوادگی و اجتماعی چه بوده است که بخواهد در مجلس همگرا که از همین جریان سیاسی است تداوم پیدا کند؟ کدام لایحه و طرح ملی در دولت که برای زنان کاری اساسی و زیربنایی کند و بهره اش را همه زنان ببرند به جریان افتاد؟
 
عملکرد "امور زنان" دولت آقای روحانی که در دست همین جریان سیاسی بوده است نشان می دهد که سهم بری از مجلس از این جریان همچنان با "زنان" به عنوان رای دهندگان و "امور زنان" بازی ابزاری و سیاسی می کند. کرامت انسانی زنان و رفع مشکلات آنان و مشکلات خانواده ها همچنان موضوع فراموش شده است، همچنان که موضوع فراموش شده همه جریان هایی است که "امور زنان" برایشان یک ابزار سیاسی برای اقتدار سیاسی است خواه زنان صندلی های بیشتر داشته باشند یا نداشته باشند –اگر داشته باشند-. 

حرف آخر این که تا سهم زنان به طور مستقل در قالب "صندلی های رزرو شده" تعیین نشود بازی احزاب با زنان بازی سیاسی و وعده ها و شعارها حتی سهم دهی ها برای فضاسازی و جذب رای است هر چند چند صندلی را هم به زنان بدهد –اگر بدهند-. صندلی هایی را که مردان قدرت به زنان داده باشند آن را برای "خود" می خواهند که خرج شود هر چند به نام زنان و با وعده و شعار مسائل زنان و خانواده ها داده باشند. این صندلی های قدرت با این که سرمایه های ملی و مردمی است، میراث مردان در قدرت است و برایش بها پرداخت شده پس باید در دست "خود"شان باقی بماند هر چند سهمی هم به زنان داده باشند –اگر داده باشند- و به همین دلیل است که آن را به زنان منسوب و منصوب به خودشان می دهند.

[کد خبر:AJ10528]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب