به گزارش آینه جم:نقل از پورتال شهداء شهرستان جم : شهید علی بهامین در مورخه 49/12/15 در روستای اسیر از توابع شهرستان لامرد استان فارس در یک خانواده ی مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود.پدر ایشان قاسم بهامین و مادرش به نام سیده خاور آرش می باشد.دروه ابتدایی را در دبستان کامران (ولی عصرعج) جم گذراند و تا پایه دوم در مدرسه راهنمایی فاضل جمی به تحصیل اشتغال داشت.
به علت فقر مالی و تنگدستی بیش از حد خانواده به ناچار ترک تحصیل کرد و در جهت تامین معیشت زندگی به امر کشاورزی مشغول شد.در سن 19 سالگی به خدمت مقدس سربازی اعزام و عاقبت 4 ماه قبل از انقضای خدمت در حین ماموریت محوله در منطقه عملیاتی سردشت کردستان در تاریخ 70/2/10 به فیض عظیم شهادت نائل گشت.پیکر پاک و مطهر این شهید پس از یک هفته از شهادت بر دوش مردم خداجو و شهید پرور جم با شکوه تمام تشییع و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
شهید حجه الاسلام شیخ حسن شهابی در سال 1341/7/17 در خانواده ای بی بضاعت ،روحانی،سرشار از نور ایمان ،معرفت و عشق به خدا و خاندان رسالت پا به عرصه وجود گذاشت.زادگاهش روستای دره بان از توابع شهرستان جم،بخش ریز و پدرش حاج محمد شهابی (ره) مردی از تبار عاشقان ولایت و شهادت بود که توانسته بود فرزندانی را تربیت نماید که عاشق روحانیت و شهادت باشند.
شهید با تربیت چنان مرد بزرگی پرورش یافته و ادامه حیات می دهد،دوران خردسالی را با نداری وتهیدستی که بر خانواده ی پدرش حکم فرما بودسپری کرده تا به 6 سالگی می رسد.در سن 6 سالگی به همت پدر و به خاطر استعداد سرشارش تلاوت قرآن مجید را در مدت کوتاهی فرا گرفت. در سن 7 سالگی جهت آموختن علم و دانش قدم در دبستان روستای تشان می نهد وبخاطر هوش و ذکاوت بالایی که داشت دوران ابتدایی را بارتبه اول و فوق آن چه تصور می شدبه پایان رساند.در همین سالها بود که نماز خواندن را از پدر آموخت و از همان اوان نوجوانی شروع به ادای فریضه نمود.
شهید شیخ حسن پس از دوران ابتدایی چون علاقه و شوق زائد الوصفی به علوم اسلامی داشت و عشق به روحانیت در تمام وجودش موج می زد به حوزه علمیه راه یافت تا مانند برادر ارشدش یعنی شیخ علی وسردار شهید شیخ حسین شهابی در مکتب روحانیت پرورش یابد.او در سال 1354 وارد مدرسه علمیه شد و در کنار برادرش در خدمت اساتیدی چون شهید محراب آیت الله دستغیب در مدارس حکیم و دستغیب به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. تا اینکه انقلاب مقدس اسلامی ایران به رهبری معمار بزرگش حضرت روح الله شروع شد.
آن بزرگوار بخاطر شور و شوق وافر در تمامی صحنه های انقلاب ،راهپیمایی ها و جلسات و تکثیر نوار و پخش اعلامیه همراه ملت ایران غیرتمندانه به پا خاست و به ندای رهبرش لبیک گفت.سخنرانی های ایشان در این برهه در نقاط مختلف بخصوص در منطقه گله دار شیراز و منطقه جم و ریز نقش بسزایی در روشن نمودن مردم این منطقه داشت.
ایشان در جریان بلوای کردستان بارها داوطلب رفتن به آن مناطق شد و در اولین روزهای تشکیل بسیج فعالانه شرکت کرد.و در همان روزهای اولیه جنگ عاشقانه در جبهه های حق علیه باطل حضوری فعال پیدا کرد.در حمله سوسنگرد و شکستن محاصره آن شرکت نمود.در میدان تیر آبادان بر اثر گلوله ای از ناحیه پای راست مجروح شد.در حمله فتح المبین مسئول تعاون تیپ 17 علی بن ابطالب قم بود و سرانجام در عملیات مقدماتی بیت المقدس در قسمت فکه در اول رجب المرجب ( 1361/2/10) بعد از گرفتار شدن به دست دشمن در زیر شکنجه شربت شهادت نوشید.
