به گزارش آینه جم:پريسا غفوريان - کارشناس ارشد روانشناسي باليني در روزنامه خراسان نوشت:

 

اعتماد براي شکل گيري يک زندگي مشترک و تداوم آن ضروري و لازم است؛ چرا که نبود آن مي تواند احساس امنيت را در زندگي زناشويي به تباهي بکشاند. شايد بتوان گفت اولين عاملي که پس از تجربه شکست در زندگي مشترک، فرد مطلقه را از ازدواج مجدد باز مي دارد، نداشتن اعتماد دوباره است، چرا که به طور کلي طلاق حتي اگر به انتخاب خود فرد انجام گرفته باشد ، حسي از فقدان و از دست دادن را به دنبال دارد که به ميزان بسيار زيادي اعتماد به نفس را کاهش مي دهد و لذا زماني که فرد اعتماد به خويش را از دست داد انتظار مي رود اعتماد بين فردي به خصوص اعتماد به همسر براي زندگي دوباره را نيز به سختي به دست آورد.

 

به خودتان فرصت دهيد

 

از آثار منفي و مهم طلاق، آثار روانشناختي آن بر زنان مطلقه است که تاکنون درباره آن بسيار صحبت کرده ايم، متأسفانه، برخي خانم هاي مطلقه براي کاهش فشار هاي روحي خود، قبل از اينکه به شناسايي و رفع نقاط ضعف خود بپردازند يا به سرعت به يکي از خواستگاران خود پاسخ مثبت مي دهند و زندگي مشترک جديدي را آغاز مي کنند و يا با يک تصميم گيري احساسي تا آخر عمر تنها زندگي مي کنند که البته هر دوي اين ها آسيب هايي در پي دارد. بنابراين با توجه به تمام آنچه گفته شد ضروري به نظر مي رسدکه حتماً قبل از ورود دوباره به زندگي مشترک نزد مشاور برويد، ديد گاه هاي خود را به چالش بکشيد و فشار هاي روحي خود را از بين ببريد تا بتوانيد با تمام وجود براي ورود به زندگي جديد تصميم بگيريد، تصميمي که به دور از انتقام گيري، قضاوت هاي غير منطقي و تجربه ناشي از شکست در ازدواج قبلي تان باشد. راهکارهاي کليدي که در ادامه مي خوانيد ، تا حدودي به خانم هاي مطلقه براي سازگاري با شرايط فعلي، ازدواج مجدد و به دست آوردن اعتماد دوباره کمک مي کند

 

1- مراجعه به روانشناس براي سم زدايي ذهن از افکار منفي ؛ همه مردان و همه ازدواج ها مثل هم نيستند! پيش از ازدواج مجدد براي شناسايي و رفع نقاط ضعف خود تلاش کنيد و قبل از ازدواج دوباره، بايد در خود جست وجو کنيد تا ببينيد که به جاي رفتارهاي اشتباه گذشته چطور بايد رفتار کنيد تا ازدواج دوم تان دوام بياورد.

 

يادتان باشد همين تجربه ازدواج ناموفق از شما آدم با تجربه تري ساخته است که با آدم قبل از ازدواج اول متفاوت است.

 

شما بايد به اين مرحله برسيد که ديگر مرتب به ازدواج قبلي فکر نکنيد، غم ناشي از طلاق هنوز به صورت پررنگ در زندگي تان حضور نداشته باشد يا مدام نخواهيد از همسر قبلي تان انتقام ذهني بگيريد.

 

سهم خودتان را واقع بينانه از فرآيند طلاق قبلي معلوم کنيد. يادتان باشد حالا شما باتجربه تر هستيد، سن تان بيشتر است و راحت تر مي توانيد درباره خودتان قضاوت کنيد. آن مشکلاتي را که شما در به وجود آمدن شان مقصر بوده ايد از آن مشکلاتي که همسر قبلي تان مقصر آن بوده، يا فقط به خاطر متفاوت بودن شخصيت شما و همسر سابق تان اتفاق افتاده است از هم جدا کنيد. براي اصلاح رفتارهايي که به نظر خودتان نادرست است، همچنين براي يادگرفتن مهارت هايي که در ازدواج قبلي آنها را بلد نبوده ايد، مثلا مديريت خشم يا گفت وگوي منطقي با همسر و ... حتما برنامه مشخصي داشته باشيد. بعضي ها تمام دلايل شکست ازدواج قبلي را به ويژگي هاي بد همسر سابق  شان نسبت مي دهند. براي همين براي ازدواج دوم فقط به دنبال آدمي مي گردند که نقطه مقابل همسر قبلي شان باشد!

 

۲ - احساسات خود را تعميم ندهيد؛ اين امر بسيار با اهميت است که بدانيد دقيقاً به چه دليل از همسرتان جدا شده ايد. اغلب اوقات از زبان خانم هاي مطلقه مي شنويد که مي گويند: " از هر چه مرد است بيزارم" . اين جمله مهم است و چنانچه فرزند داريد مي تواند خطرناک هم باشد، چرا که نفرت و احساسات منفي همسر سابق خود را به همه مردان ربط داده ايد و بي اعتماديتان را ناخواسته مي توانيد به فرزند تان نيز منتقل سازيد.

 

3- اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد؛ اگر احساس مي کنيد تجربه ناکامي شما باعث شده است اکنون خود را شخصي نالايق براي ازدواج مجدد بدانيد لازم است با اعتماد به نفس بالا تلاش کنيد اين احساس را تغيير دهيد، چرا که احساساتي از اين قبيل تا حدي پس از تجربه طلاق طبيعي است و از شما که به مشکل خود، آگاهي داريد انتظار مي رود بتوانيد احساس خود ارزشمندي را با تمام نيرو به خودتان برگردانيد.

 

4- مهارت کنترل اضطراب را فرا بگيريد و آرامش خود را حفظ کنيد: طلاق به دليل اين که خود يک استرس بسيار شديد است، به طور ناخودآگاه فرد را نسبت به رويداد هاي استرس ‌زاي ديگر در زندگي بيش از پيش، حساس مي کند. بنابراين لازم است با کسب مهارت هاي لازم از طريق کمک گرفتن از مشاوره تخصصي، اين اضطراب ها را از خود دور کنيد و بدانيد که اعتماد از دست رفته در شما، با تلاشتان در زمينه کاهش اضطراب و افزايش عزت نفس توسط خود شما دوباره به دست خواهد آمد.

 

5- مسئوليت انتخاب خود را بپذيريد؛ در نهايت هر انتخابي داشته ايد مسئوليت آن را بپذيريد: اگر تصور مي کنيد تصميم به جدايي، بهترين تصميم در شرايط خاص شما در گذشته تان بوده است ؛ ترس را کنار بگذاريد، خود را با هيجاناتي از قبيل سرزنش خود و احساس گناه آزار ندهيد و بدانيد که با در نظر گرفتن وبه کارگيري نکاتي که گفته شد، ديگر محکوم به تکرار آينده اي مشابه گذشته نخواهيد بود.

 

۶ - وسواس نداشته باشيد: واقع گرا باشيد. به هر حال در فرهنگ ما موارد ازدواج براي شما به عنوان يک فرد طلاق گرفته (چه مرد و چه زن) محدودتر است. اگر بخواهيد ملاک هاي دست بالايي براي ازدواج در نظر بگيريد اين موارد محدودتر و محدودتر مي شود.

××××


 

از اختلاف سلیقه تا رسیدن به تفاهم ( کسانی که در دوران عقد هستند ، حتما ببیندد )

جوانی که قصد ازدواج دارد، تمام جوانب را می‌سنجد و با معیارهای اولیه و ثانویه‌ای که در ذهن دارد و ملاک‌هایی که علم و تجربه به او توصیه می‌کند، دست به انتخاب همسر می‌زند. دوران آشنایی و نامزدی را سپری می‌کند و پا در دوران عقد می‌گذارد.

 

دوران عقد فرصت طلایی اما زودگذری است!

فرد لحظه‌های خاطره‌انگیز و پر از طراوت و شادی را کنار استرس‌ها و نگرانی‌های گاه به گاه می‌گذراند و در رابطه‌ای که با همسرش دارد، سعی می‌کند تمام تفاوت‌ها را درک کرده و شباهت‌ها را تقویت نماید. درحقیقت تفاهم به معنای درک متقابل و به فهم مشترک رسیدن است. دونفر ممکن است در ابتدای امر دو نوع تفکر صد‌در‌صد متفاوت نسبت به یک موضوع داشته باشند اما  در صورتی که به دنبال علت رفتارهای یکدیگر و سعی در فهمیدن آن داشته باشند به همسرش حق می‌دهد و این‌گونه به سمت تفاهم پیش خواهدرفت. لذا، از خود می‌پرسد: تا چه اندازه می‌توانم او را از خود راضی نگه دارم؟ با کدام رفتار بیشتر می‌توانم صمیمت و صداقتم را ثابت کنم؟ آیا او این تلاش مرا درک می‌کند؟ چقدر با او تفاهم دارم؟ آیا این تفاهم دو جانبه است؟

 

شناخت در دوران عقد ؛ چگونه؟!

فکر می کنید چطور می توانید دوران عقد را به یک دوران شناخت دقیق تبدیل کنید تا در ادامه، زندگی مشترک موفقی داشته باشید؟

رسیدن به تفاهم در دوران عقد راحت‌‌تر از دوران آشنایی و نامزدی است. چرا که محدودیتی برای برقراری ارتباط وجود ندارد و زوج جوان در جمع خانواده، بستگان و در مسافرت می‌توانند نسبت به رفتارهای یکدیگر به شناخت کافی برسند. تفاوت دوران نامزدی با عقد در این است که شناخت در دوران نامزدی برای انتخاب بوده و در دوران عقد برای تفاهم و سازگاری بیشتر است. بنابر‌این لحظه‌های دوران عقد از ارزش بالایی برخوردار بوده و نباید نسبت به آن بی‌توجه بود. به طور کلی شناخت در این دوران شامل بعد عینی و غیر عینی است. بعد عینی شامل بررسی طبقه اجتماعی، تحصیلات، سن، مسائل اقتصادی و … است که مسلما در دوران خواستگاری و تحقیقات قبل از ازدواج بررسی شده است و تنها در دوران عقد نیاز به تکمیل بیشتر دارد.

اما آنچه که بررسی اش در این دوران بسیار مهم تر به نظر می رسد، شناخت غیر عینی است که شامل لایه های زیرین شخصیت همسرتان و ابعاد اخلاقی و روانی و حتی اعتقادی او می شود. چنین شناختی در سایه معاشرت بیشتر با او و خانواده اش به دست می آید و به شما نشان می دهد که آیا طرف مقابل تان نسبت به ادعاهایی که در دوران خواستگاری داشته است صداقت لازم را دارد یا خیر؟

شکوفایی تفاهم نیاز به تلاش دارد و یک شبه به بار نمی‌نشیند، مانند نهال نیاز به آبیاری و نور و هوا و تقویت دارد. تفاهم در طول زمان با شناخت زبان یکدیگر و فهم و پذیرش اختلاف‌ها و سلیقه‌های متفاوت ایجاد می‌شود

در این معاشرت ها دو طرف با فرهنگ و اخلاق یکدیگر بیشتر آشنا می شوند و می توانند از طریق دید و بازدید با خانواده همسر و اقوام نزدیک او، بخشی از مسائلی را که همسرشان با آن ها رو به رو بوده است ارزیابی کنند. این ارزیابی در آینده آن‌ها بسیار تاثیر گذار خواهد بود.در حقیقت می توان گفت که شناخت حاصل از جلسات خواستگاری و قبل از ازدواج برای انتخاب کردن آگاهانه همسر است و شناخت دوران عقد برای ایجاد تفاهم و سازگاری بیشتر در زندگی مشترک.

 

شاخص‌های اصلی تفاهم

برای رسیدن به تفاهم، چند ملاک عمومی‌و شاخص وجود دارد که باید هر دو طرف نسبت به آن آگاهی کامل داشته باشند.

توجه به اخلاقیات و اعتقادات: باورها و اعتقادات، جزئی از شخصیت افراد است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که طرف مقابل تا چه اندازه نسبت به اعتقادات پایبند است، چرا که همین پایبندی تأثیر زیادی در انتخاب نوع غذا، تفریح و... دارد. همچنین رعایت برخی از ویژگی‌های اخلاقی در دوران عقد نیز می‌تواند به شناخت و تفاهم بیشتر طرفین کمک نماید. اگر زن و مردی که دوران حساس عقد را سپری می‌کنند به این نتیجه برسند که نظرات یکسانی در اخلاق و عقیده دارند به راحتی می‌توانند خود را به مرحله‌ی ازدواج و زیر یک سقف بودن برسانند.

 

احترام و محبت متقابل: محبت و احترام باید دو جانبه باشد. اگر فقط یکی از طرفین نسبت به همسر خود ابراز علاقه نموده و حرمت‌ها را حفظ نماید به مرور زمان انرژی‌اش تحلیل رفته و از ادامه‌ی این ارتباط دلسرد می‌شود. اما برعکس اگر در دوران عقد میان زوج جوان محبت و صمیمیت روز به روز افزایش یابد و رابطه‌ای رضایت بخش وجود داشته باشد، پایداری زندگی مشترک تضمین خواهد شد.

 

هدف‌های مشترک در زندگی: هر راهی به قصد رسیدن به هدفی آغاز می‌شود. اگر هر یک از زوجین هدفی را برای آینده در نظر دارد، بهتر است در دوران عقد آن را مطرح نموده و مورد بررسی قرار دهد. اهداف باید با توجه به بلندمدت و کوتاه مدت بودن تقسیم شوند. چنانچه در قبول اهداف اختلافی وجود داشته باشد زندگی مشترک از همان ابتدا با چالش روبه رو خواهد شد.
تفاهم

رسیدن به تفاهم در کمترین زمان ممکن!

تصور اشتباهی در اذهان ایجاد شده که افراد انتظار رسیدن به تفاهم را در شب خواستگاری یا جلسات رسمی دارند. شکوفایی تفاهم نیاز به تلاش دارد و یک شبه به بار نمی‌نشیند، مانند نهال نیاز به آبیاری و نور و هوا و تقویت دارد. تفاهم در طول زمان با شناخت زبان یکدیگر و فهم و پذیرش اختلاف‌ها و سلیقه‌های متفاوت ایجاد می‌شود. اگر در مقابل تفاوت‌ها تعجب می‌کنید، عصبانی می‌شوید و احساس بدی از ازدواج‌تان پیدا می‌کنید، پس هنوز تا درک و تفاهم فاصله دارید.

 

یک مثال عینی

احسان و مریم پایگاه اجتماعی و اقتصادی شبیه به یکدیگر دارند، با این وجود در مورد نحوه لباس پوشیدن و ظاهر شدن در مهمانی و رفتن به منزل اقوام اختلاف‌نظر بسیاری دارند. احسان ظاهری معمولی را می‌پسندد و مریم به هماهنگی رنگ‌ها و... اهمیت می‌دهد. احسان تمایلی به شرکت پیوسته در مهمانی‌‌ها ندارد و بالعکس مریم معاشرت اجتماعی را دوست دارد. بحث و مشاجره بر سر مسائل مذکور پایان ندارد و آزردگی و ناراحتی محصول و نهایت بحث‌های این زوج عقدکرده است.

 

اصلی‌ترین اختلاف سلیقه زوجین در آینده نزدیک

اختلاف نظر در مورد نحوه تربیت فرزندان موردی مهم‌ است که معمولاً والدین در مورد آن توافق ندارند. یک والد سخت‌گیر است و والد دیگر سهل‌گیر. بدین ترتیب کودک در تعارض تربیتی والدین گرفتار می‌شود. مدیریت خود و روابط در زندگی زناشویی مهمترین مهارتی است که متأسفانه قبل و حین ازدواج آموزش داده نمی‌شود و آموخته‌های نسل‌های گذشته کارآیی لازم را در عصر کنونی ندارد. همچنین باورهای اشتباه فراوانی در اذهان والدین نسل‌های گذشته وجود دارد که نیاز به بازسازی یا به روز شدن دارد، با این وجود ما بی‌نیاز از تجارب والدین نیستیم.

 

نسخه پایانی

درمان و داروی اختلاف سلیقه زوجین، گذشت، صبر، مدارا، خلق نیکو، کنترل خشم، تأمل و بررسی نقاط ضعف خود می‌باشد. آتش اختلاف با حاضر جوابی، قضاوت منفی، سرزنش یا تبدیل تفاوت‌ها به عیوب بزرگ یا تحقیر کردن همسر، مشاجرات و قهرهای طولانی، ناسزاگویی و بی‌حرمتی به والدین یکدیگر و... تندتر می‌شود و نتیجه‌ای جز دلسردی و کینه ندارد. و کلام آخر این که مهارت حل مسئله، ارائه راه‌حل و گفتگو کلید حل اختلافات می‌باشد که این مهم با ممارست و آموزش و مشورت با متخصص حاصل خواهد شد.

پس همسرانی که در حال گذر از دوران شیرین عقد هستید، از این لحظات طلایی استفاده کنید و با فراگیری مهارت‌های لازم، به درمان اختلافات بپردازید و نگذارید کام‌تان تلخ گردد.

آستان مهر/آکا ایران/تبیان

 

[کد خبر:AJ4184]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب