عربستان سعودی با حمله به یمن در ۴ سطح داخلی، منطقه‌ای، جهان اسلام و بین‌المللی نتوانسته است به اهدافی که برای خود ترسیم نموده بود نایل آید و دلیل اصلی پایان دادن یکجانبه و ناگهانی به جنگ علیه مردم یمن، عدم توفیق این کشور در عرصه میدانی بوده است.

گروه بین‌الملل خبرگزاری فارسمحمد اولیایی: عربستان سعودی حمله به یمن را به عنوان فرصتی تلقی نمود که می تواند از آن به عنوان عاملی در جهت برجسته نمودن نقش ریاض در سطوح مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بهره جوید اما اعلام آتش بس یک جانبه (یا به اصطلاح پایان عملیات نظامی) از سوی عربستان سعودی بدون دست یافتن به اهداف از پیش ترسیم شده و عدم مشارکت همه جانبه اعراب و همچنین شرکت نداشتن مستقیم حتی یک کشور اسلامی غیر عرب در میدان عاصفة الحزم موجب گردید که نه تنها در عرصه میدانی، در هیچ عرصه دیگری هم نتواند به آنچه که برای خود متصور بود دست یابد. در مقابل، این اشتباه استراتژیک پیامدهایی را برای عربستان سعودی در سطوح داخلی، منطقه‌ای، جهان اسلام و بین‌المللی به همراه داشته است:

1- پادشاه جدید سعودی کوشید تا با شروع جنگ علیه یمن، حوثی‌ها را خطر واقعی برای امنیت عربستان سعودی جلوه دهد و از این طریق خود را به عنوان مقابله کننده با این تهدیدات وارد عرصه نموده و به همراه نمودن افکار عمومی و انسجام بخشی در داخل بپردازد تا از این طریق بحران مشروعیت و مقبولیت را که همه حاکمان سعودی با آن دست به گریبان بوده و هستند را تا حدودی تخفیف بخشد. اما عدم اقدام حوثی‌ها علیه عربستان و ناتوانی آل سعود از دست‌یابی به اهداف از پیش تعیین شده موجب شده است که همگان بیش از پیش به نمایشی بودن این جنگ و عدم وجود خطری از سوی یمن برای امنیت عربستان پی ببرند.
2- در سطح منطقه‌ای، حمله عربستان به یمن به هیچ عنوان نتوانسته است تغییری در موازنه قدرت منطقه‌ای را موجب گردد. در واقع عربستان سعودی تلاش داشت تا با تشکیل ائتلاف همه جانبه که در آن کشورهای عرب و کشورهای غیر عرب مسلمان مشارکت می‌کنند خود را به عنوان یک رهبر عربی و اسلامی که می‌تواند بحران‌های منطقه‌ای را هدایت و حل و فصل نماید مطرح کند، اما با عدم مشارکت کشورهای مسلمان غیر عرب در این حمله، عربستان نتوانست صبغه اسلامی به این حمله دهد و با عدم مشارکت همه جانبه کشورهای عرب، ائتلاف آل سعود در بهترین حالت، ائتلاف عربی نیز نبود، بلکه جمع کشورهایی بوده است که یا به طمع دلارهای نفتی سعودی با آنها همراه شدند و یا کشورهای کوچکی هستند که امنیت آنها به امنیت عربستان وابسته است.
3- در سطح جهان اسلام، حمله عربستان سعودی به یک کشور مسلمان و به خاک و خون کشیدن صدها زن و کودک و آسیب رساندن به زیر ساخت‌ها و مراکز خدمات عمومی و مشابهت این اقدامات با وحشی‌گری‌های رژیم صهیونیستی از یک طرف و سکوت مرگبار این کشور در قبال حملات متعدد اسرائیل به باریکه غزه از سوی دیگر موجب گردیده است که در دیدگاه مسلمانان جهان، پادشاه کشوری که خود را خادم حرمین شریفین می‌نامد، نه تنها از مظلوم حمایت نمی‌نماید بلکه جنایاتی همطراز  با نتانیاهوی صهیونیست انجام می‌دهد. این موجب خواهد شد که بیش از هر زمان دیگری مشروعیت عربستان سعودی برای مرکزیت یافتن در جهان اسلام با مشکلات اساسی روبرو شود و سال‌ها چهره‌آرایی این کشور با خدشه‌های جدی مواجه گردد.
 4- در سطح بین‌المللی آل سعود درصدد این امر بود که با مطرح نمودن خود به عنوان کشوری نظم دهنده به بحران‌های منطقه‌ای، خود را در زمره قدرت‌های مهم قرار داده و بتواند در دورانی که ایالات متحده به علت افول قدرت خود علاقه چندانی به دخالت مستقیم در مسائل منطقه‌ای ندارد، خلاء ناشی از این عدم حضور را پر نماید، اما ناتوانی این کشور در نیل به اهداف خود در مقابل کشوری که در قاعده هرم قدرت قرار دارد و از امکانات اندکی بهره برده و فاقد حمایت‌های بین المللی بوده است، حاکی از این امر است که قدرت و وجهه بین‌المللی صرفا از طریق دلار و حمایت ایالات متحده حاصل نمی‌شود و عربستان در بهترین وجه می‌تواند نقش کارگزاری خرد را  برای خود متصور باشد.

 در فرجام سخن می‌توان عنوان کرد که عربستان سعودی با حمله به یمن در چهار سطح داخلی، منطقه‌ای، جهان اسلام و بین‌المللی نتوانسته است به اهدافی که برای خود ترسیم نموده بود نایل آید و دلیل اصلی پایان دادن یک جانبه و ناگهانی به جنگ علیه مردم یمن، عدم توفیق این کشور در عرصه میدانی بوده است، چرا که قیاس مناطق تحت کنترل کمیته‌های مردمی در دوران پیش از حمله عربستان و در زمان پس از آتش‌بس گویای بسیاری از مسائل است.

انتهای پیام/

[کد خبر:AJ1050]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب