سوم: عباس دراهکی را می توان از انگشت شمار مدیران شهرستان جم دانست که روحیه ای پرتلاش و پیگیر دارد؛ این را موافق و مخالف هم تایید می کنند و اگر پیگیری ها و سماجت های سفت و سختش نبود شاید امروز همین دو سال رزومه مدیریتی استان را هم در کارنامه نداشت اما واقعیت این است که او هم مانند عمده مدیران شهرستان جم، هرگز نتوانست نام «مدیر تولید» را به خود الصاق کند و در پرورش مدیر بومی ورزش موفق عمل کند.
اینکه پس از انتقالش به مرکز استان و طی دو سال، ۳ مدیر غیر جمی در راس اداره ورزش و جوانان شهرستان منصوب شد گواه صادقی بر همان رویه اتکای فردی و عدم توان کادرسازی است. البته این وضعیت در بسیاری از ادارات شهرستانی هم وجود دارد و برخی مدیران بومی، به دلایلی که گاه علاوه بر ناتوانی در تولید مدیر، ناشی از دو دوتا چهارتای حفظ قدرت و صندلی بی رقیب است از پرورش مدیر بومی خودداری می کنند.
چهارم: مدیریت در ابعاد کلان نیازمند ویژگی های ذاتی و اکتسابی است؛ بخشی از این ویژگی ها را فرد با خود دارد و برخی را نیز در طول مدیریت به دست می آورد. به تعبیر بهتر، مدیریت موفق نیازمند پرستیژ و کاریزمای مدیریت در یک سو و دانش و تجربه در سوی دیگر است.
مدیری موفق است و می تواند خود را به سطح کلان استانی و ملی تحمیل کند که هم پرستیژ مدیریت را داشته باشد و هم برنامه ریز و برنامه باور باشد. کار هیاتی و دلی در کوتاه مدت و محدوده کوچک مدیریتی ممکن است نتیجه بخش باشد اما مدیریت، علم است و باید با آن بسیار حرفه ای تر و بابرنامه تر برخورد کرد.
پنجم: جم شهرستانی صنعتی است؛ چه به لحاظ میزبانی صنعت و چه خانواده های صنعت. از همین روست که وابستگی ادارات و دستگاه های اجرایی مان به نفت از بسیاری نقاط بیشتر است و همانطور که وابستگی به نفت به مانعی برای پیشرفت کشور تبدیل شده، اینجا و در جم هم به قاتل پیشرفت و توسعه شهرستان و البته خلاقیت مدیرانش بدل شده است.
این وابستگی سالیان به نفت، شهرستان جم را از رشد و توسعه متوازن و عمیق به رشدی گلخانه ای رسانده که نه تنها ورزش حرفه ای بلکه همه سطوح آن از آب و راه و برق و … را هم دچار آسیب ساخته است.
ششم: البته مدیریت غیرحرفه ای و فاقد ویژگی های ذاتی و اکتسابی مدیریت، مختص اداره ورزش و جوانان جم نیست؛ در ورزش و جوانان این نقص ها زمانی آشکار می شود که مدیر شهرستانی، در آوردگاه استانی به چنین سرنوشتی دچار می شود اما در آب، برق، مخابرات و حتی برخی شهرداری های جم که اثرات آن را مردم به صورت روزانه لمس می کنند این نوع مدیریت بدون پرستیژ، غیر حرفه ای و فاقد دانش و برنامه و چانه زنی ملی و استانی، مدام روی اعصاب است و اعتماد عمومی را هم دچار خدشه های جبران ناپذیر می کند.
اینکه آب و برق و ارتباطات شهرستان مدام با قطعی یا خدمات دهی لاک پشتی مواجه است یا شهرداری ها از ترمیم و بهسازی اصولی معابر عاجزند و یا مدام با آزمون و خطا مدیریت را پیش می برند ارتباط مستقیمی با پرستیژ، دانش باوری و برنامه محوری مدیریت دارد و بهانه هایی چون کمبود اعتبارات، کمبود نیرو و … در اغلب اوقات توجیهی برای ضعف مدیریت حرفه ایست وگرنه مدیر حرفه ای منتظر بحران و غافلگیری نمی ماند و همیشه برنامه کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدتش برای چالش ها را آماده دارد.
در این میان مدیریت تماما جمی اداره گاز را باید به لطف عِدّه و عُدّه و کاربلدی مدیریتی، موفق ترین در خدمات رسانی بدانیم، هر چند که مطمئن نیستم در تولید و پرورش مدیر جمی هم موفق بوده یا اینکه مانند شبکه بهداشت باید نگران بود که اگر مدیرش بازنشسته شد چه کسی سکان دار شود؟!
هفتم: البته نقص های مدیریتی یک جنبه از جنبه های آسیب زای ادارات است و اگر خدای ناکرده فساد در اداره و دستگاهی رسوخ کند فاجعه دو چندان خواهد شد.
برای دراهکی جوان، پرتلاش و پیگیر جم، با همه نکاتی که نوشتم آرزوی توفیق دارم و امیدوارم او و دیگر مدیران جم را در سطوح بالای مدیریت کشور ببینیم.
** آوای بوشهر