3271310.jpg

 

 

 

آینه جم ؛ مصطفی داننده- پیاله شراب اولین گام قدم گذاشتن در راه عشق است. باید از عقل از فارغ شوی و در مسیر جنون پای بگذاری. باید برای رسیدن به دلدار چشم خود را بر تمام معقولات ببندی و در مسیر که دل می‌گوید قدم بزنی و مسیر خود را انتخاب کنی. باید پیاله را سر بکشی و راه بیفتی.

3841025670_518.jpg

 

آینه جم: مصطفی ارجمند:

 

 18 مهرماه 98، زنان به ورزشگاه ها راه یافتند تا یکی از طلسم های 38 ساله کشور شکسته شود. برای جامعه زنان همین هم دستاورد بزرگی بود چه آنکه بخش قدرتمندی در کشور، به هیچ وجه تمایلی به حضور زنان در ورزشگاه ها نداشتند و حتی این اتفاق را شکستن هنجارها و عبور از خطوط قرمز می دانستند.

احساس شکست و ناامیدی در طیف تندرو کشور را، می توان از تیتر روزنامه اصولگرای کیهان فهمید وقتی در تعبیری مشمئزکننده، زنان زائر کربلا را با زنان تماشاگر فوتبال مقایسه می کند و یکی را "راهیان آزادگی" و دیگری را "قربانیان آزادی" می خواند تا این چنین زهر به کام مردم بریزد.

 

 

1024758_579.jpg

 

 

آینه جم ؛ مرتضی نظری - ما در هفته کودک قرار داریم و این روزها بهانه ای است برای توجهی دوباره به کودک و دوره کودکی. دوره ای که زیربنای شخصیتی جامعه تا حد بسیار زیادی در همینشش سال نخست شکل می گیرد.

 

 

000000000000not55ojavanha.jpg

 

 

آینه جم:  وحید ایاز 
دم دمه های غروب یکی از آخرین روزهای زمستان سال 1314شمسی بود.هوا قم به شدت سرد بود و طلبه غریب سرما را با تمام وجودش حس می کرد.لباس درستی به تن نداشت و پای افزارش نیز از شدت فرسودگی روی زمین کشیده می شد. از شخصی نشانه ی مدرسه فضیه را پرسید.به در مدرسه که نزدیک شد مکثی کرد.نمی دانست وارد مدرسه شود یا نه.از اینکه جواب رد بشنود واهمه داشت.به خودش دلداری داد که اینجا محل تحصیل طلاب علوم آل محمد هست و من هم طلبه.قدم های لرزانش را استوار کرد و به مدرسه وارد شد. پیرمرد خدمتکار با دلوی بزرگ مشغول کشیدن آب از چاه بود که متوجه ورود طلبه ی غریب و بی نوا شد.برای لحظه ای دست از کار کشید و با نگاهش به تازه وارد فهماند که به نزدش بیاید.پس از سلام ،طلبه غریب از دلیل ورودش به مدرسه و راه دوری که آمده بود و علاقه اش به تحصیل علم گفت و گفت که در این شهر غریب است و هیچ آشنا و سرپناهی ندارد.خدمتکار مهربان او را به سمت حجره ای کوچک رهنمون شد و گفت که می تواند تا فردا در این حجره بماند ولی برای  ماندن دائم به اجازه مؤسس حوزه حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی یا یکی از مراجع ثلاث شهر نیاز دارد. طلبه غریب که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید او را دعا کرد و به اتاقش رفت.صدای اذان صبح از گلدسته ها حرم بی بی فاطمه معصومه طنین انداز بود، طلبه جوان در حالی که وضو گرفته بود به صف نماز جماعت که در حرم بی بی تشکیل شده بود پیوست.بعد از نماز و اذن دخول گرفت و در کنار ضریح پرنور کریمه اهل بیت زیارتی خواند و در حالی که گریه می کرد با زبان دل با آن شفیعه روز جزا به نجوا نشست و از او پناه خواست.پس از اتمام زیارت حرم مطهر را ترک کرد و از شیخی آدرس کلاس درس حاج شیخ عبدالکریم را پرسید. وقتی به کلاس وارد شد استاد را بر فراز منبر تدریس دید که طلبه های زیادی پای درسش نشسته بودند.کنار ستونی نشست و به فرمایشات استاد که مبحثی علمی را باز کرده و شرح می داد گوش داد.ایرادی بر یکی از فرمایشات استاد به نظرش آمد. پس اجازه خواست و ایرادش را بیان کرد،استاد جواب داد و برای بار دوم طلبه غریب بر نظر استاد اشکال وارد کرد.این سوال و جواب و اشکال نگاه ها را متوجه طلبه غریب کرد.

جدیدترین مطالب