آینه جم: علی احمدی مدیر مسوول سایت خلیج فارس نوشت :
تصمیم شورای هماهنگی سران قوا که منجر به افزایش سه برابری بنزین از بامداد جمعه گذشته شد، رویداد غیر قابل هضمی برای مردم و بسیاری از تصمیم سازان، شخصیتهای سیاسی و دینی بود، تا جایی که نمایندگان مجلس با طرحی سه فوریتی خواستار بازگرداندن شرایط به روزهای قبل از گرانی شدند، اما با حمایت رهبری نظام از این مصوبه، طرح خود را پس گرفتند.
جدای از انتقاداتی که درباره گرانی بنزین مطرح شده، دو پرسش اساسی میان افکار عمومی وجود دارد که پاسخ آنها به رفع ابهامات کمک خواهد کرد:
1 آیا تصمیم به گرانی بنزین در همین چند روز گذشته گرفته شده، یا آنکه از ماهها قبل مشخص بود بنزین باید گران شود؟
اگر مجریان این طرح با آگاهی از شرایط کشور از ماهها قبل می دانستند که بنزین باید گران شود، آنگاه باید پرسید که چرا شورای سران قوا اجازه نداد در فرایند قانونی معمول، این موضوع دنبال شود و تصمیم درباره زمان و میزان گرانی بنزین را به مجلس واگذار نکردند تا نمایندگان مردم تصمیم نهایی را اتخاذ کنند؟
شاید رئیس جمهور و سران دیگر قوا تصور میکردند که ممکن است مجلس واقعیتهای موجود کشور را آنچنان که آنها در جریان هستند درک نکند و قادر به هضم کارشناسی های انجام شده نیستند و نتواند تصمیم گیری صحیحی براساس مصالح و منافع ملی داشته باشند.
شکل دیگر این گزاره آن خواهد بود که سران قوا به درک نمایندگان مجلس از منافع کشور چندان اعتماد ندارند. اگر چنین تصوری از نمایندگان صحیح باشد باید به حال خود بابت داشتن چنین مجلسی که وظیفه مهم و حساس قانونگذاری را به عهده دارد و به مصالح کشور چندان آگاه نیست، تاسف خورد.
اما شق دیگر این احتمال، آن است که همین چند روز گذشته دولت و سایر دستاندرکاران متوجه شدند که باید بنزین را گران کنند و چون وقت آن نبود که تصویب آن را معطل جلسات کمیسیون های مجلس و جرح و تعدیل های دست و پاگیر نمایندگان کنند، راه میانبر را انتخاب کرده و از طریق شورای هماهنگی سران قوا، مجوز اجرای شبانه و بیمقدمه گرانی سه برابری بنزین را گرفتند.
اگر اینگونه باشد باز باید بهحال خود برای داشتن دولتی که تصمیمات خلقالساعه میگیرد و مشخص نیست پشتوانه کارشناسی تصمیماتش کجاست تاسف خورد.ب
2 جدای از ادعای دولت درباره انجام کارشناسی دقیق پیش از گرانی بنزین، باید پرسید کسانی که شبانه قیمت بنزین را به شکل بیسابقهای افزایش دادند، آیا از میزان خسارتهای احتمالی بر روان و ذهنیت جامعه و لطمهای که به باور مردم درباره کارآمدی نظام وارد میشود، کارشناسی دقیقی داشتهاند؟
آیا رئیسجمهوری پیشبینی سازو کاری موثر برای اقناع مردم پس از وارد کردن این شوک بنزینی را داشته، یا تنها راهکار، صرفا روشهای امنیتی، نشان دادن داغ و درفش، قطع یا محدود کردن اینترنت یا تهدید به وجود دوربینهایی برای شناسایی اغتشاشگران بوده است؟
به عقیده نگارنده، اتخاذ این تصمیم به شکل فعلی و به شیوهای که مجلس به عنوان نماد دموکراسی و مردمسالاری در این پروسه کنار گذاشته شد آن هم درست 4 ماه قبل از انتخابات مجلسی که تمام ارکان نظام به حضور پرشور مردم چشم دوختهاند، کج سلیقگی آشکاری بود که برای عواقب آن تدبیر کافی اندیشیده نشده است.
بسیاری از مردم از خود میپرسند که با وجود انواع فیلترهایی که در مسیر انتخابات پیش بینی شده و با وجود نهادهای قانونگذار موازی، آیا مجلس دیگر از شان و صلاحیت کافی برای اعمال اراده و خواست عمومی در تصمیمگیریهای کلان برخوردار است؟ و اساسا با این وضعیت، مجلس به چه کاری میآید؟
به نظر میرسد آنچنان که بازسازی باور آسیب دیده مردم، فوریت دارد، گرانی بنزین به چنین فوریتی نیازمند نبود.