روزي که وارد عرصه خبرنگاري شده و متوجه شدم که اين شغل جزو مشاغل سخت و زيان آور محسوب مي شود، اين موضوع برايم چندان قابل هضم نبود تا اينکه روزهاي متوالي حضورم در اين عرصه خيلي زود به من ثابت کرد که به راستي اين شغل هم سخت است و هم زيان آور!
سخت از آن نظر که در اين شغل هم بايد منصف، صريح و سريع بود و حرمت قلم را نگه داشت و هم بايد منتظر انواع و اقسام عواقب و برخوردها از سوي دوست و غيردوست بود؛ هم بايد صبح و ظهر و شب ِ روزهاي عادي، کار کرد و هم بايد در روزهاي تعطيل، آنلاين بود، هم بايد دست و گردن و کمردرد ناشي از پشت رايانه نشستن هاي مداوم و کم خوابي و فعاليت زياد را تحمل کرد و هم بايد روح و روانت درگير اتفاقات و اخبار تلخ و شيرين روزانه باشد، هم بايد رقابت جوانمردانه کرد هم بايد منتظر حسادتها و (متاسفانه) زيرابزني هاي ناجوانمردانه بود ...
زيان آور از اين لحاظ که اين شغل آسيب هاي جسمي و روحي هم به دنبال دارد چرا که اگر بخواهي واقعا فعال باشي و کارت را حرفه اي دنبال کني بايد بيش از ساير شغل ها براي آن وقت و توان بگذاري و اگر خانم باشي، همسر باشي و مادر هم باشي، اين موضوع زيان آور تر مي شود؛ هيچگاه فراموش نمي کنم روزها و شب هايي را که مجبور بوده و هستم به خاطر شغل خبرنگاري، دور از اعضاي خانواده ام بگذرانم...
خبرنگاري در استان بوشهر را به لحاظ مشکلات زيادي که در اين استان ثروتمند اما محروم و داراي مردمان نجيب، وجود دارد، سخت تر و پرمسئوليت تر از خيلي از استان هاي ديگر ايران مي دانم و از اين حيث معتقدم تنها کساني بايد در اين عرصه حضور داشته باشند که عاشق اين شغل بوده و به عشق وطن و هموطن، سختي ها و آسيب هاي آن را به جان بخرند و بتوانند نقشي تاثيرگذار در اين حرفه ايفا کنند.
نکته مهمي که در اين سالهاي حضور در عرصه رسانه به آن پي برده ام و عميقاً به آن اعتقاد دارم اين است که مسئولاني که صادقانه در پي خدمت صادقانه هستند، رابطه بسيار خوبي با رسانه ها دارند و نه تنها از اطلاع رساني شفاف فعاليتشان، فراري نيستند که از آن استقبال هم مي کنند اما برعکس اين موضوع نيز کاملا صادق است و وجود دارند مسئولاني که حتي خطاها و اشتباهات خود را هم متوجه برداشت اشتباه خبرنگار و رسانه مي دانند و اين موضوع را بهانه اي براي عدم پاسخگويي يا شرط گذاشتن براي پاسخگويي به رسانه ها ـ به عنوان پل ارتباطي آنان با مردم ـ قرار مي دهند.
از سوي ديگر معتقدم با وجود بيش از صدها رسانه مکتوب و مجازي که در استان بوشهر فعاليت دارند اما آنگونه که بايد نتوانسته اند به وظيفه خود در زمينه به چالش کشاندن ِ کم کاري برخي مديران استاني و ملي ادوار مختلف نسبت به استيفاي حق مردم استان از درآمدهاي ملي عمل کنند؛ هرچند مشکلات در رسانه ها مطرح شده اند و در برخي زمينه ها هم کارگشا بوده است اما اينکه استان سرشار از درآمد و ثروتي همچون بوشهر که با وجود وسعت و جمعيت نسبتاً کم، هنوز در امور مهمي همچون زيرساخت هاي آب، برق، بهداشت، درمان، راه، کشاورزي و اشتغال، مشکلات ريشه اي و اساسي دارد نشانگر اين است که اصحاب رسانه استان نتوانسته اند آنطور که مي بايست، مسئولان محلي، نمايندگان مردم استان در مجلس و مسئولان ملي را وادار به توجه و انجام وظيفه در اين خصوص نمايند.
به اعتقاد نگارنده، «خانه مطبوعات بوشهر» بايد در زمينه فوق الذکر برنامه ريزي جامع و هدفمندي داشته باشد و پيش از آنکه در برگزاري«دوره هاي آموزش خبرنگاري» اقدام نمايد، در خصوص «همگام و همصدا کردن همه رسانه هاي استان» ـ از جناح هاي مختلف ـ براي «توسعه استان» گام بردارد چرا که امروز با وجود شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي، شاهد پديده ى «شهروندخبرنگار» در جامعه هستيم و در هر شهر و روستايي از استان، افرادي، عهده دار وظيفه خبررساني هستند اما «چندصدايي رسانه ها» حتي در مواجهه با مساله مهمي همچون «توسعه» استان، يکي از عوامل عدم توسعه يافتگي اين ديار است و بايد بيش از پيش مورد توجه فعالان عرصه خبر و رسانه قرار گيرد.
17 مرداد، روز خبرنگار را به همه همکاران رسانه اي پرتلاش و فهيم خود در سراسر استان تبريک گفته و براي همه آنها آرزوي سلامتي و موفقيت دارم؛ قلمتان نويسا و مانا.
آباد، وطنم و سعادتمند، هموطنانم.

نوشتن دیدگاه