00000100003r.jpg

 

 

 

آینه جم-وزیر کار، درحالی از مصوبه حقوق زیر۱۱میلیونی کارگران دفاع کرد که نمایندگان جامعه کارگری حاضر نشدند پای مصوبه دستمزد را امضا کنند. ناگفته پیداست که توقع از “صولت مرتضوی” در جایگاه وزارت، علی الاصول بسیار بیش از اینهاست زیرا وزیر کار باید خیلی بیشتر از منِ نوعی، به چم و خم قوانین اشراف داشته باشد.
آقای وزیر برای توجیه مصوبه ای که فاقد وجاهت عقلانی است دست به مغلطه ی آشکار زده است.
وزیر می گوید “قاون نگفته که حقوق کارگران عین تورم افزایش یابد”! در حالی که در ماده۴۱ قانون کار صراحتا آمده که”حداقل دستمزد با توجه به درصد تورمی که توسط بانک مرکزی اعلام می شود” باید تعیین گردد.
در بند۲ ماده۴۱ همان قانون تصریح می کند حداقل مزد باید به اندازه ای باشد تا زندگی یک خانواده متوسط که توسط مراجع رسمی اعلام می شود را تامین نماید.
وقتی قانون اینقدر شفاف همه چیز را مشخص کرده وزیر به اعتبار کدام اختیار قانونی، قانون موضوعه مملکت را تفسیر به رای می کند؟
وانگهی، وزیر کارو مجموعه تحت امرش اساسا فاقد صلاحیت و اهلیت لازم برای تفسیر قانون هستند زیرا وفق اصل۷۳ قانون اساسی، تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است.
آقای وزیر بهتر بود دستکم به لحاظ شکلی مراعات قانون را می کرد و با اخذ استفساریه از مجلس، به نقل از استفساریه مزبور می گفت که مراد قانون گذار از”در نظر گرفتن تورم” فقط بخشی از نرخ تورم است و نه همه آن.
مشکل نرخ دستمزد ۱۴۰۳ و استدلال وزیر کار برای آن اما محدود به این موارد نیست بلکه نحوه ی محاسبه آن هم اما و اگر بسیار دارد.
وزیر کار مدعی است دریافتی زیر ۱۱ میلیون کارگران جوابگوی ۷۰ درصد سبد معیشت این قشر زحمتکش است.
وقتی رییس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران، رقم سبد معیشت کارگران تا پایان آذرماه سال گذشته را ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اعلام کرد با فرض ثابت ماندن کلیه هزینه ها از آذر ماه گذشته تا به این لحظه (تعطیلات نوروز۱۴۰۳) باید عدد حقوق کارگران دستکم ۱۶میلیون و۴۵۰هزار تومان می شد. حالا با چه استدلالی وزیر مدعی است که نرخ دستمزد ۷۰٪ سبد معیشت کارگران آعلام شده از سوی وزارت بهداشت را پوشش می دهد؟
سبد معیشت کارگر را وزارت بهداشت باید اعلام کند؟! مگر پروتکل درمان کرونا را شورای عالی کار علام می کند که وزارت بهدلشت دراین فقره دخالت می نماید؟!
از سوی دیگر حداقل دستمزد وافعی حدود ۷ میلیون و۱۶۰هزار تومان است که با بن کارگری و حق مسکن و عائله مندی و تاهل و پایه سنواتی و… حدود۱۰ میلیون و اندی می شود.
تامین اجتماعی اگرچه کل دریافتی کارگران را مشمول پرداخت حق بیمه می داند اما موقع پرداخت بیمه بیکاری فقط رقم حقوق پایه را معیار قرار می دهد.
وقتی از تریبون های رسمی اعلام می شود که نرخ جرایم رانندگی قرار است تا سقف۵۰۰ درصد افزایش یابد آیا ارزش دسترنج کارگر از پارک اتومبیل زیر تابلوی توقف ممنوع کمتر است؟!
از قرار معلوم مشاوران آقای وزیر به ایشان انذار داده اند که واقعی شدن نرخ دستمزد باعث بالا رفتن هزینه تولید و گسترش وضعیت رکود اقتصادی خواهد شد.
آقای وزیر؛ خلاف به عرضتان رساندند، مشکل اقتصاد جای دیگر است، راه حلش هم سرکوب دستمزد کارگر نگون بخت نیست.
 
 
*عصرایران

 

 

00378022.jpg

 

آینه جم-حسین دهقان زاده 
در راستای افق‌های نو و تدوین راهبرد‌های دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت و همچنین با توجه تعهدات اجتماعی و زیست محیطی شرکت ها (مسئولیت های اجتماعی) به ذینفعان مختلف، شورای راهبردی پتروشیمی های پارس جنوبی تشکیل شد.
 
از طرف دیگر بیش از دو دهه از وجود صنعت در منطقه جنوب استان بوشهر می گذرد اما موضوع مسئولیت های اجتماعی و تعهدات شرکت ها نسبت به محیط پیرامونی خود همواره مورد بحث بوده که تاکنون سرانجام خوبی نداشته است.
 
در حالی که بیش از دو سال از عدم پرداخت حق آلایندگی شرکت ها می گذرد و با توجه به تورم شدید که فضای جامعه حکم‌فرما شده است اگر این هزینه ها به موقع به حساب دهیاری ها و شهرداری ها واریز می شد، همواره منطقه در مسیر عمران و آبادانی بیشتری قرار می گرفت و شهر و روستاهای منطقه جنوب استان شکل پیشرفته تری به خود می گرفت.
 
موضوع جالب تر اینجاست که شورای راهبردی پتروشیمی ها سالانه می بایست حق مسئولیت های اجتماعی خود را به شهرداری ها و دهیاری های منطقه پرداخت کنند تا مسئولین محلی با توجه به نیازمندی محل خود در جهت توسعه و عمران، پروژه هایی در دستور کار خود قرار دهند، اما این شورا در سالهای اخیر مصوبات خود را به صورت عجیبی تغییر داده و پنجاه درصدی عنوان می کند، این یعنی هر پروژه ای که توسط دهیاری و شهرداری ها اعلام می شود شورای راهبردی فقط پنجاه درصد آن پرداخت می کند و پنجاه درصد بقیه می بایست دهیاری و شهرداری ها یا دستگاه های اجرایی داشته باشد. با توجه به سرانه سالانه دستگاه های اجرایی، هیچ اداره ای پنجاه درصد هزینه ندارد که برای پروژه ای چند میلیاردی صرف کند.
 
چندی پیش شورای راهبردی پتروشیمی های منطقه پارس اعلام نمود که ۳۷۰ میلیارد تومان برای سال ۱۴۰۲ هزینه مسئولیت های اجتماعی می شود که به شهرستان‌ های چهارگانه جنوب استان داده شود ولی صحت و سقم این خبر و انجام شدن آن تاکنون محرمانه مانده است. 
 
از این موارد بگذریم که حق و حقوق مردم توسط صنعت در بخش های مختلف نادیده گرفته شده و در برخی موارد به صورت منت و ملتمسانه ای داده می شود، موضوع  مهم اینجاست که سال  ۸۴ طبق مصوبه هیات وزیران اراضی شهرستان کنگان به منطقه اقتصادی انرژی پارس جنوبی واگذار شده و تاکنون منطقه ویژه اقدام موثری در جهت رفع این مشکل انجام نداده و مردم رنجور از آلودگی فلرها، حق هیچ استفاده‌ای از تسهیلات مسکن ندارند و ساخت و سازهایی که انجام می دهند هم غیرمجاز عنوان می شود چرا که اراضی مردم با توجه به اینکه سند دفترچه ای یا تک برگ دارند هم ملی عنوان شده است.
 
بهرصورت نه منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس تاکنون دلسوز مردم منطقه بوده و نه شورای راهبردی پتروشیمی ها که همواره خود را مالکین و میزبانان منطقه می دانند و افتخار می کنند که موجب رونق منطقه جنوب استان شده اند اما نسبت به جامعه و مشکلات آن دلسوزی و دغدغه ای ندارند، برای مثال بیشترین تردد وسایل نقلیه صنعت از بندر پرک عبور می کند ولی اصلا تاکنون جهت اصلاح آن باتوجه به تصادفات زنجیره ای که پرسنل صنعت در زمان های پر تردد داشته‌اند هیچ گونه کاری انجام نداده اند. و مثالی دیگر فرودگاه شهر جم، چرا با وجود پرسنل و مدیران پروازی شرکت ها تاکنون مشکلات آن مرتفع نگردیده است، پرسنل شرکت ها بعضا با پروازهای لامرد و بوشهر رفت و آمد دارند اما همین تعداد پرواز می شود فرودگاه جم را دوباره احیا کرد و مثالی دیگر بیمارستان های عسلویه و کنگان، چرا صنعت پارس جنوبی بزرگترین بیمارستان خود را در استان های دیگر می سازد ولی نگاهی به منطقه خود ندارد.
 
در پایان امیدوارم موضوعات مطرح شده و مشکلاتی که همه‌مردم منطقه با توجه به وجود صنعت دست و پنجه نرم می کند، حل شود و جایزه های تعالی شرکت ها در حوزه های مختلف بخصوص مسئولیت های‌اجتماعی سبب رونق و آبادانی جنوب استان بوشهر شود.

 

001000b7512.jpg

 

آینه جم- غلامحسین کروبی
اینک که نماینده دشتستان، به پشتوانه اختیارات قانونی خود به عنوان نماینده مردم در مجلس، شجاعت به خرج داده و در پی مطالبات گسترده مردم در قبال اقدام و بی توجهی وزارت نفت نسبت به موضوع درمان، سلامت و حفظ جان کل اهالی استان بوشهر و شاغلان و ساکنان مناطق محل استقرار نفت، گاز و پتروشیمی، با عنوان رئیس مجمع نمایندگان استان بوشهر، آقای اوجی وزیر نفت را به صحن علنی مجلس احضار کرده و از وی سؤال نموده و خواسته تا چرایی عدم احداث بیمارستان در استان بوشهر و اقدام به کلنگ زنی بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی در شیراز را پاسخ دهد، خیلی مهم و ضروری است تا ۳ نماینده دیگر کنونی در مجلس و ۲ منتخب جدید، نماینده مردم در مجلس خبرگان، استاندار، رسانه ها، تشکل های مردمی و‌ مدنی، وجدان های بیدار، همه شخصیت های ذی‌نفوذ و صاحب نظر با هم متحد، همدل و همصدا شوند و بدون مسامحه و با قاطعیت و با پشتوانه مردم، نگذارند وزیر نفت با جواب معمولی و توجیه بلاوجه و یا وعده سر خرمن، از کنار این سؤال مهم و مطالبه فراگیر مردم سراسر استان بوشهر، عبور کند.
مقامات ارشد، صاحب منصبان، نمایندگان، کاندیداهای انتخابات مجلس دوازدهم و مجلس خبرگان و… همگی در ۱۱ اسفند و قبل از آن، برای افزایش سطح مشارکت مردم در انتخابات و یا جلب آراء آنان، برای پیگیری مطالبات، بیان راه حل مشکلات و نقد عملکرد دولت ها و مجالس قبل، از یکدیگر سبقت می گرفتند و مکرر وعده دفاع از حقوق استان و منافع مردم را می دادند.
بنابراین حالا بهترین زمان و مجال مناسبی است تا یکبار هم که شده وزیر نفت، دولت و مجلس، نسبت به حقوق مسلم و مطالبات طبیعی و مغفول مانده مردم، متذکر و متوجه شوند.
اگر جواب وزیر نفت، جز پذیرش واقعیت و خواسته بحق مردم استان بوشهر مبنی بر متعهد شدن کلنگ احداث قریب الوقوع بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی وزارت نفت در استان بوشهر (علی القاعده در یکی از ۴ شهرستان جنوبی) باشد، نباید قانع شد.
این موضوع مهم را میتوان به نوعی یک آزمون و ملاک سنجش مردم از اقتدار، همدلی، همصدایی و اتحاد مسئولان استان به پشتوانه مردم دانست.

 

0001j70.jpg

آینه جم ؛ امید جهانشاهی- هر ملتی قصه هایی دارد که هویت سازند و هم منبع ارزش‌هایشان هستند. نوروز یکی از آن دست قصه‌های ناب ایرانی است، آکنده از نمادها و ارزش‌های معنابخش: مهر، شادی و آشتی جویی، و ستایشگری پاکی و نور و باور به پیروزی نور. رفتن سردی و تاریکی و پیروزی نور و سرور و سرسبزی، از مهم ترین منابع تعلّم و تفرّج در فرهنگ ایرانی است. 

   به راستی چه زیباست این رسم و آیین فرخنده و خجسته؛ این دیرپاترین، پایدارترین و بزرگترین آیین ایرانیان. 

   نوروز دیرینه‌ای به درازنای روزگاران دارد. برخی دیرینگی آن را به روزگار جمشید بازبرده‌اند و جشن ارجمند جمشید را درفش فرهنگ ایرانی دانسته‌اند.  

  چنین جشن فرخ از آن روزگار
  بماند از آن خسروان یادگار (فردوسی)

   راز پایداری و مانایی این رسم ایرانی در این است که با آتش و نور نسبت دارد. سراپا ستایش نور است و سرور. در روزگاران باستان، فصل سرما طولانی بود و طاقت سوز و از آن زمان که آرزوی زندگی در گرما و روشنی، نقشی از خیال می نمود و مردم به جان‌پناه‌های زاگرس جان از سوز سرما به سر می‌بردند؛ برافروختن آتش، نه برای پرستش آتش بلکه نماد امید به نور بوده است. آتش در فرهنگ ایرانی نماد نور، روشنایی و پاکی است، همه پاکی‌ها و راستی‌ها نورند و هم باور داریم که «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است.»  


   برافروختن آتش نزد ایرانیان از باستان، از فرخنده‌خویی و از نشانه‌های نیکو‌نهادی است. از همین رو، فّر نوروز و آتش و نور همیشه همراه بوده‌اند.

   نوروز نه تنها دیرپاترین و پایدارترین که بزرگترین جشن هم است. نوروزیان محدود به مرزهای سیاسی امروز نیستند. در مجموعه‌ای از ایران بزرگ فرهنگی، از افغانستان مظلوم و در بند تا تاجیکستان عزیز و سربلند و چندین کشور دیگر این رسم دل افروز و این جشن فرخنده و فراگیر را گرامی می‌دارند. در ایران اما این جشن بُستان‌ها و شکفتن‌ها جایگاهی والا دارد که گفته‌اند سنجه فرهنگ ایران است. جای جای ایران جشن ارجمند جمشید برپاست. از نوروزخوانی پرشور زنان شادان رشت و بابلسر، تا رقص و شادی مردان و زنان رنگین‌پوش و رخشان‌روی کردستان، تا خیام خوانی زنان زیبای بوشهر، شهر آواز ناب حزن و شور جناب جنوب، و ... اینها همه قاب روشنی از عشق به نور و زندگی است. منشوری ماندگار به نام فرهنگ تمدن ایران زمین.

   نوروز تنها امری مانده از دیروز نیست بلکه آغشته و آکنده از نمادهای امروزین هم است. برای ما که در زمانه‌ای زمین‌گیر شده‌ایم که شادی دشواریاب شده است. نکوداشت این آیین فرخنده غنیمت بزرگی است. نماد نوروز نوعی نیروست، نیرویی به سوی شادی و سرزندگی. از این منظر، می‌توان گفت که امروز برپا داشتن آیین شاد نوروز نوعی زندگی به مثابه مقاومت نیز است. این جشن باشکوه پیشواز نوروز در کردستان صرفاً و فقط به رسم نوروز نیست؛ صدایی است که پیام هم برای امروز دارد. گاهی این پیام صدایی زشت دارد و زننده مثل ترقه بازی‌های آزاردهنده و خسارت‌خیز و گاهی صورتی خوش مثل رنگارنگی و رقص و خیام خوانی و دف‌زنی‌های دوست‌داشتنی.


هر برگ از ادب ایرانی که بگشاییم نشانی و ستایشی از بهار و نوروز در آن خواهیم یافت:

   آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
   هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است (سعدی)

     برآمد باد صبح و بوی نوروز
     به کام دوستان و بخت پیروز
     مبارک بادت این سال و همه سال
    همایون بادت این روز و همه روز (سعدی)

 

 

 

 

*** عصر ایران 

 

0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000snn456096.jpg

 

آینه جم- محمد تاج‌الدین

سرنوشت رسانه‌ها در دولت‌های سیزدهم، دوازدهم، یازدهم و دهم تفاوت چندانی با هم ندارد و دلیل این موضوع نگاهی است که اصحاب قدرت به رسانه دارند. سیاسیون رسانه را نه مرجعی برای اطلاع‌رسانی که تریبونی برای بازنمایی و گاهی بزرگ‌نمایی دستاوردهای جناح خود می‌دانند. در تازه‌ترین اظهار‌نظر، ابراهیم رییسی در دیدار با مدیران مسوول رسانه‌ها، از دوگانه امیدآفرین و یأس‌آفرین صحبت به میان آورده ‌است.
این نگاهی است که جریان رسانه‌ای کشور را به این روز انداخته است. دولت انتظار دارد رسانه‌های آزاد نیز مانند مدیران روابط عمومی وزارتخانه‌ها یا رسانه‌های دولتی، هم‌پای رییس‌جمهوری از رسیدن به قله‌های موفقیت و پیروزی دم بزنند.
در حالی که با دلار ۶۰ هزار تومانی، تورم بالای مواد غذایی، رسیدن نرخ اجاره‌بها به آستانه انفجار، سقوط بورس، مشکلات صندوق‌های بازنشستگی و‌… صحبت از موفقیت بیشتر شبیه رویا‌بافی است.
در نگاه رییس‌جمهوری این یادداشت و نگارنده آن در دسته و گروه یأس‌آفرینان قرار می‌گیرد، اما بهتر است همه به دامان حقیقت پناه ببریم. بازنمایی امروز جامعه می‌تواند کمک‌حال اصحاب قدرت باشد. اگر نتوانیم و نخواهیم آنچه هست را بپذیریم، در دام شعار و بی‌برنامگی دست و پا خواهیم زد. مثل آنچه دولت سیزدهم در سه سال گذشته با آن دست‌به‌گریبان بوده‌ است.
رسانه‌های غیر‌دولتی با وجود مشکلات ریز و درشت از سانسور گرفته تا گرانی کاغذ و نگاه بدبینانه اصحاب قدرت، ترجیح می‌دهند تا روزی که حیات دارند و تا آنجایی که تیغ سانسور اجازه می‌دهد، بازنمای حقیقت باشند.
بهتر است رییس‌جمهوری و تیم رسانه‌ای دولت، هرچه زودتر نگاه خود را به رسانه تغییر دهند. دوگانه امیدآفرین و یأس‌آفرین، ظلم به اصحاب رسانه و ذات حرفه روزنامه‌نگاری است. یک خبر بد را نمی‌توان در کاغذ کادوی رنگی پیچید و به خورد مخاطب داد. طعم سختی‌ها و تلخی‌ها در کام مردم، آزاردهنده است. رویگردانی از حقیقت و دم زدن از آرزوها تنها نتیجه‌اش بی‌اعتباری رسانه‌های داخلی در برابر شهروندان است.

جدیدترین مطالب