تحلیلی بر منشور 20 بندی رهبر آموزشی دستگاه تعلیم و تربیت استان بوشهر


 به قلم مجید روشن کارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی
در دستگاه تعلیم و تربیت واژه ای زیباتر از یادگیری یافت نمی شود و یادگیری اصیل فقط در شرایط عدم تعادل و تضاد به وجود می آید که در این شرایط هر فردی برای پی بردن به محیط و عمل کردن بر آن از طرحواره ها (روش های تعامل بامحیط) استفاده می کند مثلاً اگر به بچه ای که طرحواره ی کوبیدن را برای اشیای کوچک تشکیل داده است یک تخم مرغ بدهیم معلوم است که چه اتفاقی برای تخم مرغ رخ خواهد داد. چون پیامدهای کوبیدن تخم مرغ غیرمنتظره هست امکان دارد این بچه طرحواره خود را تغییر دهد.
یا اگر دانش آموزی از معلم ادبیات خود این ضرب المثل را بشنود «در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیاه سپید ست»، در حالی که این دانش آموز در یک سپیده دم زمستان در یک هوای مه گرفته و کولاک شدید از خانه اش راهی مدرسه شده باشد، دیگر پایان شب سیاه را سپید نمی داند.
یا چنانچه دبیر فیزیک دبیرستانی بگوید اگر زمین وجود نداشت که بر اشیا نیرو وارد کند در آن صورت اجسام وزن نداشتند. زمین بر تمام اجسامی که در نزدیک آن واقعند نیروی جاذبه گرانشی وارد می کند. این نیروی جاذبه: افراد و اشیا را روی زمین نگه می دارد.
 ممکن است دانش آموزی که جامعه شناسی راخوانده با نگاهی منتقدانه علیه این قانون فیزیک بشورد واعلام نماید اما در جامعه افرادی هستند که برخلاف شایستگی جذب را داشتن، جذب نشده و بالعکس.
در موقعیتی دیگر دانشجویی که حرفه اصلی اش پژوهش وتحقیق است می داندکه یک مشخصه اصلی نظریه این است که نظریه به وسیله روش علمی مشابه قابل ابطال است. اما گاهاً مشاهده می کند که برای ابطال نظریه قبلی که تنها بر بخشی از حقیقت متکی بوده با توجه به یافته های جدید اجازه ورود نداشته است.
آنچه در همه این موقعیت های یادگیری در شرایط عدم تعادل مشترک است، تجربه مستقیم است که در این شرایط، عبرت گرفتن از تجربه دیگران وجود ندارد. اما از آنجا که عمر آدمی کوتاه وتجربه ها بسیار، به ناچار می بایست از تجربه های دیگران بهره گرفت؛ امروز در فضای سیاسی به وجودآمده فرزانگانی می بینیم که تجربه دیگران را کلاس درس خود ساخته و قصد هدفمند نمودن یادگیری نموده اند و تخم مرغ ها را از دست کودکان بی هدف گرفته و دیگر پایان شب سیاه را سپید نمی دانند بلکه با احتیاط و سنجیدن جوانب امر فرمان ماشین سیستم خود را به دست گرفته و به یاری نیروی جاذبه برخاسته و جذب افراد را براساس شایستگی آنان سر لوحه کار خود قرار داده اند تا توانسته باشند در راستای عدالت اجتماعی حرکت نمایند و به همت این عزیزان بی رونقی بازار لغت تراشی و بی اعتباری دکان لغت فروشی راکه به یاری نظریه های باطل برخواسته بودند رامشاهده کنیم. گرچه غلط نویسان گستاخ امروز هم کم نیست ولیکن چه خوب است که دیگر درست نوشتن را گناه نمی شمرند و ما را به مطالعه نوشته پژوهشگران واستادان ملامت نمی کنند و این سزاوار شکری عظیم است. بنابراین با مطالعه منشور 20 بندی مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر و اندکی تامل و واشکافی این معیارها می توان گفت این نمونه، معرف شخصیت رهبر آموزشی دستگاه تعلیم و تربیت است. چرا که رهبری حقیقتاً از درون انسان به برون گسترش می یابد و آنچه ادعا می کند مسلماً در کارنامه  عملی خود دارد و هرگز نمی توان شخصیت یک رهبر را از اعمالش جدا کرد.
1-مديريت در نظام اسلامي را جبّه خدمت مي دانم نه خلعت قدرت. پس خود را خادم خانواده تعليم و تربيت استانم مي دانم و چنين فرصتي را مجالي براي اداي دينم به استان و مردم آن مي بينم.
آنچه در تکمیل این مورد می توان گفت این است که دو واژه اصلاح و خدمت را در جامعه شناسی می بایست توامان در حوزه عمل بکا ر بست مسلماً که اصلاح بر خدمت مقدم است که خدمت کردن بدون اصلاحات کاشتن بذر در شوره زار است که تا این شوره زار اصلاح نشود خدمت کردن معنای واقعی پیدا نخواهد کرد.
2- در مورد پذیرش انتقادات سازنده وغیر سازنده باید مواظب بودکه این فقط یکی از انواع واکنشها به یک کنش است و گاهی انتخاب الگوی خروج به جای اعتراض و انتقاد توسط عده ای، این مدینه ای که قصد دارد به سوی فاضله شدن حرکت نماید را نباید نادیده گرفت و حتی باید مراقب شیوه ی سوم یعنی وفاداری نیز بود که گاهاً در مقابل کاهش کیفیت عملکرد سازمان فقط به امید اینکه اوضاع بهتر خواهد شد منتقد خود و سازمانشان نمی شوند که دو شیوه اخیر بسیار خطرناک تر از اولی می باشد. چرا که فریاد خشمناک هیچ شیر غرانی خانه های چوبی رادر هم نمی شکند ولی می بایست از سکوت موریانه ها ترسید.
3-نماینده دولت تدبیر وامید در دستگاه تعلیم و تربیت، شیر در شرایطی از دما و فشار به ماست و در شرایط دیگر به سرشیر و خامه تبدیل می شود ولی در تمام شرایط حضور دارد باید مواظب بود عده ای که گمان می کنند در شرایط جدید شیرشان نمی ماسد به سرشیر تبدیل نشوند و دست به مهاجرت سیاسی از روی غرض نزنند و در غفلت و بی خبری باعث خروج فعالانه انصار و یاران شد.
4-در میان نوابغ بشری و مصلحان اجتماعی  و رهبران الهی کمتر کسی چون پیامبر اسلام، تاریخی شفاف و روشن دارد. ویژگی های ایشان از قبیل رحمت بودن برای جهانیان، مدارای با دشمنان خویش پس از فتح مکه، مبارزه با خشونت، بنیان گذاشتن اصل تلورانس(مدارای بامردم) و عفو و استغفار برای مخالفین الگویی است برای رهبران سازمانها در تمام سطوح ازجمله حضرت عالی که خود را پاسدار حرمت رسول مکرم اسلام می دانید.
5-هیچ ارزشی در دین مبین اسلام بالاتر از امر به معروف و نهی از منکر نمی باشد، چرا که عزیز ترین عزیزان عالم ( امام حسین ویارانش) در راه دفاع از این ارزش فدا شدند. امید است با نصب مدیرانی که نسبت به امور دینی غنای معرفتی دارند و شعاع نگاه خود را از پیکره وتن انسان ها برگرفته و تا بی نهایت گسترش داده اند توانسته باشید با گسترش معروف ها منکرات را کم رنگ نمایید.
6-آموزش و پرورش علاوه بر اینکه جزیی از منظومه مدیریتی استان می باشد به عنوان سرسلسله سازمان های موجود هر استانی می باشد و شایسته است  به این اصل اساسی سازمان ملل باور داشته باشیم که امروزه 5 منبع عمده برای توسعه در تمامی ابعاد وجود دارد : آموزش و پرورش، بهداشت و تغذیه، محیط زیست، اشتغال و آزادی های سیاسی و اجتماعی و آموزش و پرورش را به عنوان سازمانی که بر عملکرد دیگر دستگاهها در کوتاه مدت و دراز مدت تاثیر دارد معرفی می نماید. بنابراین آموزش و پرورش را می باسیت کلید توسعه ی همه جانبه هر منطقه ای دانست.
7-دشوارترین چالش سیستم آموزشی امروز کوشش برای تربیت فرزندانی جهت فهم بهتر همدیگر می باشد. کم فروشی آموزشی و آنچه به نام ولنگاری پرورشی از آن نام برده اید نتیجه بیهوده پنداری فعالیت تجویزی مواد درسی و ناکارآمدی این مواد در محقق شدن اهداف عالیه این دستگاه از جمله پرروش تفکر انتقادی توسط معلمین خبره است و علاوه بر این طلاق مادر ضعیف پرورشی از پدر ناکارآمدآموزشی این معلول را تشدید نموده است بنابراین سزاوار است که هزینه ها در جهت توسعه ی مسایل تربیتی در راستای فعالیت آموزشی معلمان مدیریت شود تا بتوانیم فرزندانی تربیت کنیم که عشق به زندگی سالم ، کنجکاوی منطقی، اشتیاق به یادگیری فعال، همیاری و مشارکت، جرات اندیشیدن انتقادی و متفاوت را داشته باشند. و در این راستا باید به این سئوال ها پاسخ گفت. محتوای آموزشی چه چیزی باید باشد؟ چه کسی باید تعیین نماید؟ با چه معیارهایی و چگونه ارزیابی شود؟ اکنون با چه مسایلی مواجهند؟ و در آینده با چه مسایلی مواجه خواهند شد؟
8-در خانه قدیمی می توان ساکن شد. پوشاک کهنه را می توان پوشید اما از فکر و شناخت کهنه و راکد برای حل مسایل نمی توان بهره جست. برای ایجادپیوند عاطفی بین دانش آموز و نظام تعلیم و تربیب به جای مچ گیری و تنبیه می بایست اصول اخلاقی سطح پیش عرفی که جهت گیری تنبیه و اطاعت را دارند  برای معلم و دانش آموز را از بین برد و اصول اخلاقی سطح عرفی و پس عرفی را جایگزین نمود. و در راه آموزش این اصول، معلم و دانش آموز می باست به تغییر حساس باشند، توانایی سازگار ی تغییر با محیط را داشته باشند، از انعطاف پذیری و توانایی پیشگیری از تغییر در شرایط لازم برخوردار  باشند، نگرش آینده نگر به ارزشها و توانایی تشخیص وکاربرد وسایل ارتباط جمعی را داشته باشند.
9-مسلماً حضور شما در مقام رهبری آموزشی نوعی شارلاتانیسم که گاهاً در رفتارهای بعضی مدیران دیده می شدکه به جوانان اجازه پختگی نمی داد و نقد آگاهانه را بر نمی تابید و امتناع از اندیشه را ترویج می نمود از میان بر می دارد و پوشش را بر چهره شوم این نوع مدیریت خواهد زد و با شفاف سازی در گفتار وعمل مدیریتی که اعلام نموده اید با بکارگیری 2 مولفه ی اصلی مدیریت در عصر پست مدرنیسم یعنی مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی بر این گفتار خود جامه ی عمل خواهید پوشاند و با جایگزین کردن واژه اعتراض آمیز چرا؟ از واژه نعمت آفرین چگونه؟  راه را برای جرقه های کم توشه وتوان اندیشه باز خواهید نمود.
10-رهبر واقعی خدمت می کند، خواسته دیگران را بر خواسته خود مقدم می شمارد. قلب تپنده خدمت، اطمینان خاطراست. اصل تفویض قدرت می گوید فقط رهبرانی که اطمینان خاطردارند به دیگران قدرت می دهند و در قید و بند موقعیت شغلی نیستند. بکارگیری واژه ی معنادار سفیر برای مدیران دستگاه تعلیم وتربیت شهرستانی نشان از اطمینان خاطرحضرت عالی است.
11-امانت داری و محافظت از بیت المال نوعی تعهد است، تعهداز دل بر می خیزد. می گویند در مسابقات اسب دوانی اسب برنده، عملاً بعداز نیم کیلومتر اول مسابقه دچار کمبود اکسیژن می شود و بقیه مسابقه را با قلبش ادامه می دهد به همین دلیل است که ورزشکاران بزرگ همگی اهمیت قلب و دل را درک می کنند. و تنها وسیله ی سنجش واقعی تعهد، عمل است.
12-سراسر زندگی انسان آری و نه گفتن است حامی بی منت معلمان بودن و جایگاه واقعی معلم را به دست آوردن در گرو بکارگیری محرک هایی برای اخذ بله از تصمیم گیران کلان می باشد امروزه بدون داشتن محرک هایی از قبیل ارتباط دوستانه، اقتدار، همسانی، ارتباط متقابل، تقابل، علت و امید نمی توان در جهت احیا و کسب جایگاه واقعی بر آمد.
14-سرانجام تمامی را هها به روم ختم می شود. این همان جمله معروف جولیوس سزار، فاتح کشور گشای روم باستان است. او نه تنها در کلام، بلکه در عمل نیز بارها ادعای خود رابه اثبات رساند و تمامی راههایی که مایل بود به روم رساند . انسان های بزرگ این گونه اند میان حرف و عملشان تنها قدرت است و اقتدار.

[کد خبر:AJ3158]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم