آینه جم:عبدالرحمن دریانورد
به استناد یافته های علمی در امر تعلیم و تربیت جوامع، دو نهاد اولیه، اصلی و موثر که نقش بی بدیل در ساخت و ساز وجدان و شخصیت افراد و به طور کلی وضعیت رفتاری و فرهنگ حیات اجتماعی هر جامعه ای را دارند، خانواده و نظام آموزشی هستند.
خانواده، نخستین کانونی است که از همان ابتدای به وجود آمدن افراد، آموختن مسائلی که فرد را برای شناخت محیط های پیرامونی و چگونگی سازگاری و تعامل به آنها بر مبنای قواعد غریزی و یا اکتسابی، وظیفه خود می داند. غذا خوردن را برای رفع گرسنگی و ادامه حیات به او آموزش می دهد، سخن گفتن را برای برقراری ارتباط کلامی و انتقال مفاهیم ذهنی به دیگران کلمه به کلمه به او می آموزد، مخاطرات را به او گوشزد می کند و روش های دست یابی به پدیده های سودمند را یادآوری می نماید و... را در سطحی ابتدائی و به آن میزان که اقتضای سن وسال و رشد عقلی کودک حکم می کند.
نهاد بعدی که به گونه ای منسجم و برنامه ریزی شده و با سازوکارهای مشخص، در جهت دهی ذهن و اندیشه به فعالیت پرداخته و انجام وظیفه می نماید، مدرسه و تشکیلات آموزشی و پرورشی جامعه است. این نهاد، علاوه بر کشف، تقویت وپرورش استعدادهای کودکان و حتی بزرگسالان جوامع، و هدایت آنها به مجاری گوناگون ویژه خود، نقشی اساسی و بنیادین نیز در تهذیب و پالایش و ایجاد سازگاری میان رفتار و کنش و واکنش های افراد با هنجارهای پذیرش شده اجتماعی دارد که در حوزه اخلاق، قرار می گرند. اخلاق نیز بطور خلاصه، همان عرف و فرهنگ خاصی است که نحوه و نوع مطلوب همزیستی و تعاملات اجتماعی را میسر و پذیرفتنی می نماید.