000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000download.jpg

 

 

آینه جم:گالیا  حق پرست:بندر بوشهر یکی از مهمترین بنادر تاریخی ایران به شمار می رود که از بدو تأسیس آن بویژه از دوران افشاریه به بعد همواره مورد توجه حکام و دولت های مختلف اروپایی بوده است. 

اگر دوران افشاریه را دوران تأسیس بوشهر نوین بدانیم عصر زندیه دوران گذار و عصر قاجاریه دورانی است که این بندر به اوج خود در زمینه بازرگانی دریایی، ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می رسد گرچه در همین دوره ی قاجار سوای جنبه های گوناگون سیاسی، این شهر از لحاظ زیر ساخت های شهری و مسائل گوناگون اجتماعی نیز همواره با معضلاتی دست به گریبان بود و فقدان امکانات و محرومیت های اجتماعی ذهن نقادان را از بومیان این بندر گرفته تا سیاحان و سفرنامه نویسان داخلی و خارجی از جمله حاجی پیرزاده، کنت دوگوبینو فرانسوی، مادام دیولافوای فرانسوی و ... را درگیر ساخته بود. میرزا محمدعلی محلاتی معروف به حاج سیاح نیز در بخشی از سفرنامه اش به ورود و اقامت شش روزه¬اش به بوشهر اشاره کرده و برخی از معضلات و مشکلات این بندر را با حالت تاسف برشمرده است.

 به جرأت می توان گفت که جان کلام حاج سیاح خطاب به تجار ثروتمند بوشهری از جمله ملک التجار است که می گوید "در بوشهر ثروت هست ولی همت نیست".  در واقع جمله این شخصیت معروف عصر قاجار خود بیان کننده بخش زیادی از نگاه به موضوع توسعه و رونق بوشهر بوده و هست که این رویکرد در زمینه های گوناگون اجتماعی و فرهنگی تا به دوران پهلوی نیز ادامه داشت. 

کمبودها و فقدان امکانات لازم برای توسعه امور شهری و عمران و آبادی بوشهر فقط محدود به سفرنامه نویسان نماند بلکه این موضوع در یکی از مهمترین جراید و نشریات عصر قاجار یعنی حبل المتین که عمدتاً در شهر کلکته هندوستان به چاپ می¬رسید و از آن طریق به بوشهر و سایر شهرهای جنوبی و مرکزی ایران ارسال می شد، نیز بازتاب داشته است. به اعتقاد مردمان این شهر، دولت به فکر عمرانی بنادر نبوده است همانگونه که شهروندی گله مندی خود از این شرایط را مکتوب به روزنامه مذکور بدین شرح ارسال نموده بود: "اهالی بوشهر همه قسم میل به اصلاحات دارند ولی چه کنند که بیکاری طهرانی¬ها صندلی ریاست حتی یک اداره دولتی هم برای آنها نگذارده است". 

قسمت مهمی از معضلات اجتماعی بوشهر در این روزنامه به شرح زیر و با زبان طنز و کنایه به متولیان امر اینگونه آمده است که: 

"قوام بوشهر از چهار رکن استوار است، اول خدا که آفریننده بوشهر و ابوشهریان است دوم منچستر که مزرعه ابوشهر است و هرگاه ممکن بود انسان پارچه بخورد صرف میوه آن مزرعه به اقتصاد نزدیک تر بود سوم بم بوی (بمبئی)که بدون آن تمدن ابوی ابوشهر به میغ آویخته و سیاحت آن برای اهالی ابوشهر سیاحت خارجه است. چهارم قونسل خانه که هرگاه برجیس در فلک هفتم بخطا شیرجه معلق زند چغلی او به قونسل خانه کرده می شود.

درخت در بندر بوشهر به منزله مفعول است در فعل لازم هوتل در ابوشهر خانه کناری است که اطلاق به درخت کنار می شود و بوی مزبله آن اهالی شیلی آمریکای جنوبی را متعفن می فرمایند البته حالا که مهندسین امریکای شمالی در ساختن راه آهن بر سر ضدیت افتاده اند. 

ساختمان هوتل هشتاد و یک طبقه خودنمائی خواهد کرد اما در عالم خیال . میوه در ابوشهر ماهی است که از دریا گرفته می شود و آن بر دو قسم است یکی خشک و دیگری تر آنکه تر است هرگاه با روغن قشقائی بریان شود طعمی لذیذ دارد. 

کارخانه در ابوشهر ایرانیان و باریدن باران است در صحرای لوت کرمان . تنظیف در ابوشهر بمنزله لام نفی حاضر است در قسم تأکید نقلیه یعنی زنهار زنهار تنظیف نمی شود این شهر حاضر در زمان حال ابوشهریان بتمام معنی صفات پدری را بر اهل جهان دارند از این است که ذوق جوانی و آئین وطن خواهان در ابوان معدوم است. جهانیان هر چه کنند جوانی یا بچگی است اگر تبریزیان کارخانه کبریت سازی آورند، اصفهانیان کارخانه پارچه بافی خرند و طهرانیان به فکر ماشین قندسازی افتند ابوی ابوشهر با وقار و سکینه و تفرعن پدری ساکت و صامت نشسته حتی خنده و تبسم برلبان آنان بمنزله باریدن برف است در مدراس[ مدرس] شهر هندوستان اما راه آهن را برای آبادی مزرعه خویش در مرتبه اول خواهانند". (حبل المتین، شماره 17)

 

 

[کد خبر:AJ40709]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب