573055813445.jpg

 

 

 

مصطفی ارجمند

روزهای گذشته خبری منتشر شد که امام جمعه تازه منصوب اهواز به دلیل آسفالت شدن کوچه محل زندگی اش پس از سکونت در آن کوچه، شهرداری را به باد انتقاد گرفته و اعلام کرده یا همه محله آسفالت شود یا آسفالت کوچه را هم بکنند!

چند مدت پیش هم آذری جهرمی وزیر جوان روحانی وقتی از خرید کردنش از بازار گفت موجی از شگفتی همه را فرا گرفت. انگار اتفاق خارق العاده ای رخ داده است.

همین وزیر ارتباطات توانسته با پوشش خاص (تی شرت و جین)، انتشار تصاویر عاشقانه پیاده روی با همسر و پاسخگویی در فضای مجازی به مردم به چهره نسبتا محبوب دولت در این روزهای گرانی و فلاکت تبدیل شود.

امام جمعه بیله سوار که به تازگی به علت بیماری درگذشت هم توانسته بود، در میان مردم و جوانان نفوذی عجیب پیدا کند. او از منتقدان فیلتر تلگرام بود و در بازار پلاکارد به دست راه می رفت و کاسبان را به انصاف دعوت می کرد.

به این لیست می توان اندک مدیری دیگر در کشور را اضافه کرد اما قطعا این تعداد مدیر، هرگز نمی توانند فضای عمومی جامعه را به سوی کور سوی امید هدایت کنند.

تصور کنید در شهری زندگی کنید که مدیرانش از امام جمعه گرفته تا... در فضایی کاملا مجزا از مردم زندگی کنند و هیچگاه رنج مردم در محلات مختلف را لمس نکرده باشند! طبیعی است که نه آنان دردهای مردم را به خوبی درک می کنند و نه اگر گام مثبتی بردارند مردم باور می کنند و این دیوار فیزیکی، مدام دیوار ذهنی و قلبی بین مردم و مسئولان را هم بلند تر می کند!

آیا مدیرانی که سالهاست برای خرید ساده منزل، تفریح و تفرج و حتی سفر با خانواده از راننده و خودرو دولتی استفاده می کنند می توانند الگوی موفقی برای جامعه ای باشند که در تب فقر و تحریم و بیکاری می سوزد!

امروز نه مدیران کلان کشور که حتی بخش بزرگی از مدیران خرد کشور چنان خود را در برج و باروی مدیریت محصور کرده اند که جز با خبرهای فضای مجازی، از دردهای مردم آگاه نمی شوند و همیشه هم یکی هست که بگوید: «جناب رئیس، بررسی کردیم این موضوع از اساس کذب بود»

همین مدیران خرد و کلان که بعضا فرزندان شان در ینگه دنیا درس می خوانند و خودشان هم قیمت نان را نپرسیده اند و فرزند نازدانه شان هم با اسکورت راننده اداره به مدرسه می رود تا خدای ناکرده از باد و باران نیابد گزند! مدام در تریبون های مختلف فریاد مرگ بر این و آن سر می دهند و مردم را به کم خوردن و کم پوشیدن سفارش می کنند!

غافل از اینکه بخش بزرگی از مردم اصلا غذای درخوری ندارند که بخورند تا به کم خوردن سفارش شوند! مرغ و ماهی و گوشت و میگو را که فقط همان مدیران خوش بیان و جماعتی از خوبان! می توانند بخورند و کاش توصیه های کم خوردن را هم به همین جلسات داخلی و مدیران محدود می کردند که امروز از این دست افاضات، جز تف سربالا نیست!

امروز بخش بزرگی از جامعه با شنیدن توصیه های مسئولان به تحمل سختی ها با خود می گویند: «فقط ما باید سختی ها را تحمل کنیم یا شامل آنها و دردانه های شان هم می شود!»

آنچه پایه های ملک و مملکت را نشانه گرفته و دیوار بی اعتمادی و ناامیدی را بالا برده نه بد حجابی آن بانو است نه کنسرت آن آقا! بلکه دیواری است که مسئولان برای ندیدن و نشنیدن حرف های مردم و جوانان بالا برده اند و خوش خوشانه، بر اریکه مدیریت تکیه زده و صورتجلسه می فرمایند!

گو اینکه در این کشور هر کس کمتر به نگاه و تفکر مردم و جامعه نزدیک باشد شانس اش برای مسند نشینی هم بیشتر است و همین هم باعث شده ریاکاری را به صورت عمیق و نهادینه شده در لایه های مختلف مدیریتی شاهد باشیم و جوان شایسته اما یکرنگ «جوید به حیله راه و به دربان نمی رسد.»

 برای خوب شدن حال این کشور باید به مردم بازگردیم... دوری از مردم می تواند پایانی بر همه آرمان های بزرگ باشد که «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»

[کد خبر:AJ28620]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب