0000000000000000000000000000000041397150544.jpg

 

آینه جم: متن زیر در نشست اخیر شورای آموزش و پرورش شهرستان های جنوبی استان با حضور وزیر بیان شد

آموزش و پرورش را محور استوانه ی توسعه و پیشرفت یک کشور قلمداد می کنند که خروجی سیستم به پویایی و یا ناکارآمدی آن؛ گره خورده است. کندی و ناکارآمدی نظام فعلی آموزش و تعلیم، قصه ای است پر درد و ملال آور؛ دانش آموختگانی بیزار از مدرسه ای که به کلام، خانه دوم اوست اما در عمل...؛ آموزگارانی گرفتار در تنگناهای اقتصادی و درگیر در انبوهی از دغدغه هایی بیگانه از جنس آموزش و تربیت و مدیرانی محصور در بروکراسی کلاف وار اداری.

اما این قصه را باید از نو نوشت. آقای وزیر؛ لطفاً شطرنج آموزش و پرورش را دگرگون کنید!! سواره های خسته را از اسب شطرنج تان پیاده کنید و قلعه ها را محکم تر بنیان بگذارید. لطفاً قواعد نو بگذارید و پلاس کهنگی را از تن به در کنید تا همچو امیر کبیر ها و حسنک ها، جامعه ای را دگرگون کرده و سرنوشت قومی را در تاریخ، تغییر دهید.

و به تعبیر منوچهر آتشی شاعر خوش ذوق جنوبی:
زیباست روی کاکل سبزت کلاه نو   زیباتر آن که در سرت، اندیشه نو شود

دوستان عزیز؛ در این مجال کوتاه به اختصار نکاتی تقدیم می گردد:

1- شهامت حذف

خرسندیم که در دوره کنونی، شهامت طرح گفتمان هایی همچون حذف مشق شب، کتب کمک درسی، مدارس خاص وکنکور، ایجاد اتاق های بازی در مدارس در شاکله مدیریتی آموزش و پرورش حیات یافته و جاری شده است؛ هر چند آرام و کم رمق اما همین جسارت می تواند دریچه هایی از نور را بر بدنه ی از نفس افتاده سیستم بگشاید.

می دانیم در این راه، عده ای که در این اغواگری شبه آموزشی به دنبال انباشت ثروت بر ثروت های انباشته شان هستند، خار مغیلانی شده اند که نمی خواهند شما به مقصد برسید اما شما محکم و استوار بایستید و مایی که جفرافیا و اتمسفرمان توسط اگزوزهای غول پیکر پتروشیمی ها و تاسیسات گازی، تهدید و تحدید شده اند و هوا نداریم هم می گویم: ما که هوا نداریم؛ اما هواتو داریم

آقای وزیر؛ اما خود نیک می دانید که تا تغییری در حوزه های جزیی از جمله محتوا و مفاهیم کتب درسی، شیوه مدیریتی مدارس، دستمزدها، شیوه گزینش ها در نظام های آموزشی، قوانین و مقررات، بودجه ها و هزینه ها، درآمدها و سرمایه گذاری ها، بیمه ها و نا بیمه ها به وجود نیاورید؛ نمی توانید به منزل مقصود برسید.

2- مدرسه-بوستان

مدارس مان خسته اند مثل چلچله کم رمق یک بلیل زیر باران و دافعه وار، استعدادکش شده اند. نشاط حلقه مفقوده مدارس هستند که نیاز مدرسه به نشاط، همچو احتیاج ماهی است به آب و انسان به غذا. با برداشتن دیوارهایی که بین مدرسه و جامعه فاصله می اندازند، حذف قواعد پادگانی همچو صف صبحگاه و لباس متحدالشکل، مدرسه- پادگان را به مدرسه- بوستان تبدیل کنیم.

با همکاری شهرداری و آموزش و پرورش، می توان مدارس را دل بوستان ها بنا نهاد. ساعت شروع مدرسه را برای دانش آموزان ابتدایی عقب بکشیم تا ساعت آغاز مدرسه، کابوس کودکان نشود. تعطیلات زمستانی بعد از امتحانات پایان ترم اول برای دانش آموزان به مثابه به کام کشیدن حلاوت خاص خرمای خاصویی شهرخاص جم است که کارمندی در میانه شلوغی های روزمره کاری چنین کند و حیاتی نو یابد.    

 صاحب این کلام و قلم با حذف برخی از قواعد پادگانی در مدرسه کوچک ده نفره اش در روستایی که از دور دست ها بوی مهربانیش به مشام می رسد، خود به چشم دیده که بچه های مدرسه ای واقعا مدرسه ای شده اند.

یادمان باشد که با حداقل اعتبار و هزینه مادی، نشا را در رگ های مدارس تزریق کرد و مدرسه- بوستان ساخت.
 
3- پارلمان ملی فرهنگیان

برگزاری دو انتخابات نمایندگان جامعه فرهنگیان در صندوق ذخیره و شورای عالی اقدام نیکو و قابل ستایشی است که می تواند زمینه مشارکت همگانی را در اداره دستگاه طویل و عریض آموزش و پرورش فراهم سازد.

این دو اقدام را  نه باید لوحی بر جام دانست و نه فرجام کار بلکه می تواند آغازگر حرکتی باشد که منتخبین فعلی را در قالب پارلمان ملی فرهنگیان تجمیع کرده تا به نمایندگی از جامعه بزرگ فرهنگیان؛ تصمیم گیری و تصمیم سازی کنند. پارلمان ملی فرهنگیان می تواند جانشینی کارا و پویا برای شورای عالی ای باشد که خروجی تصمیمات او در همه ی سال های رفته قابل مشاهده است.
 
4- مهارت ورزی  

مسابقات فرهنگی، هنری و المپیادهای ورزشی دانش آموزی هر چند باید استعدادیاب و استعدادپرور باشند، اما این مهم نیز در جاده روزمرگی افتاده و فقط به برگزاری افتتاحیه و اختتامیه ای روتین وار ختم می شود.

پیشنهاد می کنم به جای برگزاری المپیادهای ورزشی که مختصر به یک آرشیوسازی تصویری شده اند و بس؛ در هر دوره سه-چهار ساله تحصیلی، رشته های معدود ورزشی و هنری را با کمک نهادهای برون سازمانی و جامعه هنری و ورزشی به صورت مدون و مستمر آموزش داده شود تا این آموزش و پرورش بتواند فرش قرمزی برای تولد فرشچیان های آینده و شجره ای برای آوازخوانی شجریان های نسل های بعد باشد.
 
آقای وزیر سخنان از کمبود ها و کاستی ها و نداشته ها گفتن سرود هر روزه مان شده است، نمی خواهم باز هم تِکرار کنم اما تَکرار می کنم که لیست امید، تدبیر و نیک بختی یک ملت را باید در دفتر آموزش و پرورش نوشت. خوشا به حال حاکمیتی که چنین کند.

[کد خبر:AJ27756]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب