آینه جم : معلمان خود نيز هرگز به سخت افزارهای بي كيفيت آموزشي اعتراض و انتقاد نكردند و همواره در تحصن هايي كه داشته اند دنبال افزايش حقوق و مطالبات صنفي خود بودند و بدست آمدن منزلت دوباره شان را تنها در رسيدن به حقوق بالاتر مي دانند.

69489638337304941173938098400.jpg

سجاد بهزادي | دانشجوي دكترا جامعه شناسي

سند چشم‌انداز 1404، حالا ديگر با صراحت مي توان گفت فقط به يك آرمان و آرزويي شبيه است كه رسيدن به اهداف آن با شرايط فعلي كشور به سختي دست يافتني خواهد بود.

به عنوان مثال بدست آمدن عدالت آموزشي و كلا شاخص‌های توسعه انسانی و تحول آموزش و پرورش و رسيدن به جايگاه نخست در منطقه، آنچنان كه در اين سند آمده است رويايي بيش نيست. مصداق اين سخن نويسنده بي مهري هاي زيادي است كه هر ساله در ماه مهر گريبان دانش آموزان را مي گيرد وبه مسئله و دغدغه مهم خانواده ها بدل مي شود. بي مهري هايي كه گاها خود نظام آموزش و پرورش به دليل كاركرد كهنه اي كه با خود همراه دارد آنها را بازتوليد مي كند.

 

 

يكم: بي كيفيتي نظام آموزشي، اولين بي مهري اين نهاد به دانش اموزان و جامعه است.همه ما مي دانيم آموزش باکیفیت در نظام آموزش وپرورش، براي توسعه يک كشور، ضرورت محسوب ميشود. در حال حاضر وضعيت آموزشي اين نهاد و توانايي معلمان ما در آموزش دانش آموزان چگونه است؟ اين سخن بيراه نيست اگر گفته شود مدیران مدارس و معلمان ما در حدي كه سند چشم انداز مي خواهد توانمند و شایسته‌ نيستند و بايد آنها را آموزش داد.

دوم: نسبت نحيف و نااميد كننده نهاد آموزش و پرورش با زندگي دانش آموزان، بي مهري دومي است كه وجود دارد.

تاكنون آيا انديشيده ايم كه چقدر آموزش در نظام آموزش و پرورش ما در خدمت زندگی است؟ آيا مي توان گفت فرزندان ما پس از طي كردن سالها عمر خود در اين نهاد، به زندگي با كيفيت تري دست يافته اند؟ آيا اصولا پيوندي بين فراگيري تربيتي و آموزش فرزندان ما در نهاد آموزش و پرورش با عرصه هاي عمومي و كنشگري هاي اجتماعي وجود دارد؟ آموزش و پرورش چقدر از مرزهاي نظري عبور كرده و در زندگي افراد، جنبه عيني و ملموس به خود گرفته و سبب شكوفايي بخش هايي از زندگي روزمره كودكان و نوجوانان شده است؟

پرسش هاي زيادي در اين رابطه وجود دارد اما پاسخ ها يكسان بنظر مي رسند. حقيقت اين است كه دانش‌آموزان و فرزندان ما هنوز نمي توانند به پشتوانه سالها عمري كه در نظام آموزش و پرورش مي گذرانند در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی جامعه مشارکت عميقي داشته و جریان‌ساز باشند. به عبارتي سهم آموزش و پرورش در انتقال مهارت‌های زندگی و فعال نمودن عناصر ارتباطی دانش آموزان با جامعه بسيار ناچيز است.

 

سوم: فرو كاستن منزلت معلمان از ديگر بي مهري هايي است كه تاثير منفي عميقي در كاركرد نظام تربيتي داشته است. منزلت اجتماعي معلمان جامعه ما به شدت فرو كاسته و بينش عمومي جامعه در مورد آنها بسيار نگران كننده است. خبرهايي كه در ابعاد اخلاقي معلمان و همچنين خشونت هاي پيدا و پنهان آنها با دانش آموزان در جامعه منعكس شده نيز بر اين نگراني افزوده است.

معلمان خود نيز هرگز به سخت افزارهاي بي كيفيت آموزشي اعتراض و انتقاد نكردند و همواره در تحصن هايي كه داشته اند دنبال افزايش حقوق و مطالبات صنفي خود بودند و بدست آمدن منزلت دوباره شان را تنها در رسيدن به حقوق بالاتر مي دانند. خوشبختانه وضعيت معيشتي و پرداخت حقوق ماهيانه معلمان در مقايسه با ديگر كاركنان دولت بهتر شده است و آنها از مزاياي تعطيلات طولاني مدت نيز بهره مند هستند كه ديگر كاركنان دولت اين امتياز را ندارند، لذا ديگر نمي توان داشتن يک آموزش و پرورش كارآمد را صرفا وابسته‌ به معیشت و منزلت معلمان كرد، مولفه هاي ديگري را نيز بايد در اين ميان جستجو كرد.

 

به نظر مي رسد اين بي مهري ها امسال نيز در آستانه ماه مهر و بازگشايي مدارس بر پيكره تعليم و تربيت جامعه سايه سنگيني انداخته و نشاني از تحول خواهي در اين نهاد ديده نمي شود تا همچنان بستر شكل گيري يك نظام اثر بخش و تحول آفرين در حوزه تعليم و تربيت شاهد نباشیم.

توانمند سازي معلمان همچنان يک ضرورت محسوب مي شود و تعطيلات فراوان آنها را بايد در خدمت تواناتر كردن شان قرار داد. معلمان اگر به دنبال عزت از دست رفته خود هستند بايد وقت فراغت خود را، دست‌کم در اولویت اول، صرف بهبود دانش حرفه‌ای خود كنند. زماني كه آنها تواناتر شدند، جامعه و مسئولان به احترام كلاه را از سر بر مي دارند و براي توسعه بخشي از بخش هاي مختلف جامعه، اميد دوباره بر خواهد گشت و نقطه سر خط ...

[کد خبر:AJ25860]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب