آینه جم: نرگس محمدی برای تماشاگران تلویزیونی یعنی همان ستایش! حتی رسانهها به تبعیت از مخاطبان خود در تیتر اخبارشان، به جای نرگس محمدی مینویسند.
به گزارش آینه جم: نرگس محمدی برای تماشاگران تلویزیونی یعنی همان ستایش! حتی رسانهها به تبعیت از مخاطبان خود در تیتر اخبارشان، به جای نرگس محمدی مینویسند بازیگر نقش ستایش! در حالی که محمدی بعد از فصل دوم سریال ستایش در مجموعههایی چون زعفرانی، ما فرشته نیستیم و معمای شاه نیز بازی کرده است.
او در سریال «معمای شاه» که این شبها از شبکه یک پخش میشود، نقش گلنار را بهعهده دارد که عروس خانواده وزیری میشود و نقش همسر قهرمان قصه را بهعهده میگیرد.
درباره این سریال و نیز درباره ماندن زیر سایه نقش ستایش، با نرگس محمدی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید
هیچوقت از کارگردان «معمای شاه» پرسیدهاید که چرا بازی در نقش گلنار را به شما سپرده است؟
نه نپرسیدم. ایشان این نقش را پیشنهاد کرد و من بلافاصله پذیرفتم. در واقع دو روز بعد از اینکه نقش به من پیشنهاد شد جلوی دوربین رفتم و آن را بازی کردم.
چه چیزهایی در این نقش برای شما جذابیت داشت؟
برای اینکه پیش از «معمای شاه» سریال تاریخی بازی نکرده بودم و دوست داشتم این تجربه را داشته باشم. همچنین کار کردن با آقای ورزی را هم دوست داشتم چون قبلا سریالهای ایشان را دیده بودم و میدانستم که حتما چیزهای زیادی از ایشان خواهم آموخت.
البته فصل اول سریال ستایش هم یک اثر تقریبا تاریخی محسوب میشود و گلنار و ستایش کلا یکی دو دهه بیشتر با هم فاصله ندارند!
گلنار را در فاصله سالهای 1320 تا 1350 میبینیم و ستایش را در سالهای 1340 به بعد. بله شاید به لحاظ زمانی خیلی از هم دور نباشند ولی متعلق به دو فضای متفاوت هستند.
نگران نزدیکی و شباهت این دو نقش نبودید؟
نه، اصلا نگران نبودم چون هم قصهها با هم تفاوت داشت، هم شخصیتها و هم فضا و بستری که قصهها در آنها روایت میشود.
ولی ستایش و گلنار هر دو را از وقتی دختری جوان هستند، میبینیم که در یک خانواده سنتی زندگی میکنند، عاشق میشوند، برای ازدواج با خواستگار جوان و عاشق دچار مشکل شده و در نهایت هر دو را در سنین مختلف میبینیم!
بخشهایی از زندگی هر دو شبیه به هم است ولی در آثار محمدرضا ورزی قصه حرف اول را میزند نه شخصیت یا بازیگر اما در سریال «ستایش» نقش و بازیگر کاملا محور بودند و مسیر اصلی سریال را تعیین میکردند، بنابراین بازیگر میتوانست از هر آنچه که دارد، در کارش بهره بگیرد. همین تفاوت باعث میشد که من نه نگران باشم و نه بترسم و طی دو سالی که با سریال «معمای شاه» همکاری داشتم و خیلی خوب پیش بروم.
فقط دو سال کار کردید؟ ولی به نظر میرسد گلنار در تمام طول سریال حضور دارد!
گلنار تقریبا در تمام سریال حضور دارد اما من زمانی کارم را با این گروه شروع کردم که تصویربرداری بخش دربار کاملا انجام شده و فقط بخش شهر مانده بود، به همین دلیل در مقایسه با برخی از بازیگران زمان کمتری درگیر بازی در «معمای شاه» بودم.
بعد از شروع همکاری با «معمای شاه» فرصت انجام کارهای دیگری را داشتید؟
بیشتر وقتم به «معمای شاه» اختصاص یافت و تا دو ماه پیش هم در این پروژه مشغول بودم اما در این مدت سریال «زعفرانی» را بازی کردم و یک ماه درگیر تئاتر بودم.
گلنار را در چند مقطع زمانی در سریال میبینیم. برای این نقش گریم سنگین هم داشتید یا خیر؟
سه مقطع زمانی از زندگی گلنار را بازی کردم و سه مرحله گریم شدم؛ یکی مربوط به بیست سالگی، دیگری سی و چند سالگی و آخرین گریم هم مربوط به چهل و چند سالگی. گریم مقطع سوم سنگین بود اما دو مقطع دیگر نه خیلی.
گلنار چطور دختری است؟
یک دختر معمولی است و نمونهای از زنان و دختران سنتی همان دوران. اتفاق ویژهای در زندگیاش نمیافتد و در برخی قسمتها تقریبا یکنواخت میشود تا اینکه به ده قسمت پایانی سریال میرسیم؛ در این قسمتها اتفاقاتی میافتد که نمیتوانم دربارهاش توضیح بدهم.
خب چنین نقشی چه جذابیتی داشت که آن را پذیرفتید؟
یکی از دلایلی که باعث شد نقش را بپذیرم، کنجکاوی درباره تاریخ کشورم و بخصوص انقلاب ایران بود و اینکه در آن زمان چه اتفاقی افتاد؛ از هر کسی که میپرسیدم در این باره اطلاعات جامعی نداشت و تا زمانی که در این باره مطالعه نمیکردم چیزی دستگیرم نمیشد بنابراین بازی در «معمای شاه» برایم جذابیت داشت. این سریال باعث شد درباره تاریخ ایران مطالعه کنم و اطلاعاتم درباره یکی دو دهه از تاریخ کشورم که به انقلاب اسلامی منجر شد، افزایش پیدا کند. به لحاظ بازیگری این حسن را برایم داشت که بتوانم با آقای ورزی همکاری کنم. من با هر کارگردانی که کار کنم، چیزهایی یاد میگیرم و آقای ورزی هم آدم باسوادی است؛ چه یک جلسه با او کار کنید چه چند جلسه حتما چیزهایی یاد میگیرید؛ هم به لحاظ اخلاقی و هم کاری.
هنوز نام نرگس محمدی همه را به یاد «ستایش» میاندازد. فکر میکنید بالاخره چطور میتوانید از سنگینی این نقش رهایی پیدا کنید؟
من فکر نمیکنم به این سادگیها از نقش ستایش رها بشوم چون در ده سال اخیر تاثیری که ستایش روی تماشاگران سریالهای تلویزیونی داشته، خیلی زیاد بوده و مردم ستایش را خیلی خاص و ویژه دوست داشتند. من هر کار دیگری میکنم، هر نقشی که بازی میکنم از هر نوعی؛ چه مثبت چه منفی، باز هم میگویند ستایش چنین کرد و ستایش چنان کرد. هر کاری میکنم انگار نمیشود ذهنیت مردم را عوض کرد؛ مگر اینکه فیلمنامه دیگری مثل ستایش نوشته، با همان کارگردان خوب ساخته و باز قسمت شود که من آن را بازی بکنم، شاید در این صورت شرایط عوض شود.
فکر میکنید نقش گلنار بتواند این کار را بکند؟
سریال «معمای شاه» یک سریال تاریخی است که مستندات تاریخ را روایت میکند. در چنین اثری، هم درام و هم شخصیتها خودشان زیر سایه رخدادهای تاریخی هستند. بنابراین هیچ نقشی در این سریال به قهرمان بدل نمیشود و همین طور نقش گلنار.
چه برنامهای برای ادامه راه بازیگری دارید و میخواهید به کجا برسید؟
من دوست دارم این فرصت ایجاد شود که با برخی از کارگردانهای مورد علاقهام کار کنم، در سینما فعالتر بشوم و نقشهای متفاوت بازی کنم، مثل شخصیتهایی که مانند ستایش تاثیرگذار باشند. البته همه اینها بستگی به این دارد که کائنات و تقدیر و گردش روزگار چه اتفاقاتی برای من رقم بزند.
از میان کارگردانهای تلویزیونی به کدامیک علاقه دارید و میخواهید با آنها کار کنید؟
حسن فتحی خیلی خوب است، سعید سلطانی عالی است و همینطور سیروس مقدم و خیلی های دیگر.
درباره شما حاشیه و شایعات فراوان است. چه احساسی در این باره دارید؟
واقعا نمیدانم باید چه کرد. گاهی اذیت میشوم. به نظرم اصلا خوب نیست اما انگار بعضی از مردم حاشیهسازی و شایعهسازی را دوست دارند. من واقعا هر روز این نوع خبرها را این طرف و آن طرف میبینم که دست به دست میشود اما نمیتوانم کاری بکنم. اصلا نمیدانم باید با چه کسی حرف بزنم یا کجا شکایت کنم. قبول کنید آزاردهنده است، مثلا همین ازدواجهای دروغین که بارها شنیدهام مرا ناراحت میکند اما در کنار اینها گاهی در دنیای بازیگری از همکاران خودمان هم چیزهایی میشنویم که خوشایند نیست.
وقتی میخواستم با معمای شاه همکاری کنم و در تمام مدت بازی در این سریال برخی از همکاران میگفتند: همکاری نکن، این سریال به کسی دستمزد نمیدهد! در حالی که در این چند سال که تعداد پروژههای سازمان بسیار کم بود، نزدیک 700 بازیگر در سریال معمای شاه سر کار بودند و اموراتشان را میگذراندند. دوست دارم روزی برسد که این حرفها و قضاوت کردنها در فضای بازیگری تمام شود.
*گلنار یک دختر معمولی است و نمونهای از زنان و دختران سنتی همان دوران. اتفاق ویژهای در زندگیاش نمیافتد و در برخی قسمتها تقریبا یکنواخت میشود تا اینکه به ده قسمت پایانی سریال میرسیم
*یکی از دلایلی که باعث شد نقش را بپذیرم، کنجکاوی درباره تاریخ کشورم و بخصوص انقلاب ایران بود و اینکه در آن زمان چه اتفاقی افتاد
*پیش از «معمای شاه» سریال تاریخی بازی نکرده بودم و دوست داشتم این تجربه را داشته باشم؛ همچنین کار کردن با آقای ورزی را هم دوست داشتم
*من فکر نمیکنم به این سادگیها از نقش ستایش رها بشوم چون در ده سال اخیر تاثیری که ستایش روی تماشاگران سریالهای تلویزیونی داشته، خیلی زیاد بوده است
*وقتی میخواستم با معمای شاه همکاری کنم برخی از همکاران میگفتند: همکاری نکن، این سریال به کسی دستمزد نمیدهد! در حالی که نزدیک 700 بازیگر در سریال معمای شاه سر کار بودند و اموراتشان را میگذراندند
نرگس خانم هم می گوید: «مادر، عزیزترین و بهترین نعمتی است که خداوند به بنده هایش مرحمت می کند، برای من هم عزیزترین موجود روی زمین، «مادرم» است که با تمام وجود دوستش دارم...»
نرگس محمدی همانند ستایش در سریال ستایش مهربان و صبور است او عاشق مادرش و بهترین دوست اوست.
همزمان با تحصیل در رشته پرستاری دانشگاه در کلاس های بازیگری «کارنامه» هم شرکت می کرد و از آنجا بود که برای بازی در فیلم «مرگ یک پینوکیو» معرفی شد،نرگس محمدی پس از بازی در این فیلم حدود یک سال در تئاتر به فعالیت خود ادامه داد که در همین مدت موفق شد جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره «ماه» حوزه هنری دریافت کند. نرگس محمدی پس از تجربه ای که در تئاتر کسب کرد به سینما بازگشت و در فیلم هایی چون ریسمان باز، آناهیتا، سوپراستار و اخراجی های 2 بازی کرد.وی با بازی در فیلم سینمایی آناهیتا نشان داد که استعداد خوبی در این زمینه دارد و پخش سریال ستایش نیز زمینه شهرت وی را فراهم کرد.
محمدی در این سریال همان نقش ستایش را برعهده دارد منتها میانسالی و چهل سالگی این کاراکتر را.
او درباره سختی های این نقش می گوید: خب اگر قرار بود که در سریال دیگری نقشی با این سن و سال را بازی کنم هرگز نمی پذیرفتم اما ستایش نقش مورد علاقه من است و خودم آن را بازی کردم و با آن آشنا هستم اما قطعا بازی کردن در چنین نقشی سخت است. آخر چهل ساله بودن نه پیری است و نه جوانی. نه می توانی مثل پیرزن ها حرف بزنی نه آنقدر جوانی که پرانرژی باشی. این کار را برای من سخت می کرد و برای همین تصمیم گرفتم در فیزیکم تغییر ایجاد کنم و اضافه وزن داشته باشم.
از دوران دبیرستان دوست داشتم هنر بخوانم که به دلیل یک سری اتفاقات نتوانستم در کنکور هنر شرکت کنم ، رشته تحصیلی ام تجربی بود و بعد از این که دانشگاه قبول شدم به این فکر افتادم که در کلاس های بازیگری شرکت کنم ، در آموزشگاه بازیگری ثبت نام کردم و بعد از پایان دوره به یک کار سینمایی به کارگردانی آقای اربابیان معرفی شدم ، کار خیلی خوبی بود ولی متاسفانه به دلیل یک سری مشکلات اکران نشد ، بعد از آن در حوزه هنری تئاتر کار می کردم و همان سال ها بود که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره تئاتر گرفتم ، این سال ها برایم تجربیات خوبی به همراه داشت.
بله اتفاق خوبی است ولی این اتفاق بعد از سه چهار سال افتاد ، البته من قبل از آناهیتا حدود ۲ سال پیش در فیلم سینمایی «ریسمان باز» بازی کردم و این اولین تصویر من روی پرده نقره ای بود.
از ابتدای ورود به این رشته فکر می کردی که به بازیگری به عنوان یک حرفه و شغل اصلی نگاه کنی ؟!
فکر می کنم خیلی نمی توان به بازیگری به عنوان یک شغل اصلی نگاه کرد ، از اولی که شروع کردم می دانستم که نمی توانم به آن به عنوان یک حرفه درآمدزا نگاه کنم ولی تجربه بازیگری را دوست داشتم و شروع کردم ، بازیگری به عقیده من یک اتفاق است ، اتفاقی که انتخابش خیلی دست خودت نیست ، ممکن است ۲ سال هیچ پیشنهادی نباشد.
چرا نگرانی ام بابت این قضیه بسیار زیاد بود ، البته این اتفاق برایم خیلی خوشایند بود که در کنار این بازیگران نخستین تجربه ام را آغاز می کنم ، من فکر می کنم این ترس از دوربین خیلی به بی تجربگی و حضور کوتاه مدت ارتباطی نداشته باشد و به نظرم یک بازیگر ۳۰ سال هم که کار کند باز هم در یک فیلم جدید نگرانی حاصل از حضور در مقابل دوربین را خواهد داشت ، این نگرانی در سریال ستایش کمتر شد ، قبل از آن هم ۳ تا تله فیلم برای تلویزیون کار کرده بودم ولی در این کار آنقدر راهنمایی ها و هدایت سعید سلطانی (کارگردان) و همچنین گروه خوب بود که همه چیز برایم شکل عادی و طبیعی پیدا کرد.
[کد خبر:AJ19559]