0076.jpg

 

آینه جم: محمد جوهری: 
  داستانش طولاني و تلخ است و صد البته تكراري،گوش من شما كه هيچ گوش فلك هم كر كرده اند.آوازه آنها از استان و جنوبش كه سهل است،اقصي نقاط ميهن را پشت سر نهاده و از مرزهاي قاره نيز گذشته است.سخن از پايتخت انرژي كشور است و پتروشيمي هاي متنوع و ثروتهاي فوق كلان و سرشار و محروميت مردماني كه هر روزه روي اين گنج گام بر مي دارند اما به سان تشنگاني در گرماي تابستان در زير ستيغ آفتاب در كنار چشمه پرآب و گوارا از شدت عطش ملتهب شده اند.
تاسيسات عظيم گازي و در راس آنها پتروشيمي ها هياهويي بس عظيم دارند اگر چه براي مردم بومي و محيط پيراموني آب نداشته اند اما براي تعداد زيادي از مديران و دست اندركاران مختلف حسابي نان داشته اند.صحبت از ركوردشكني توليد و صادرات و درآمدزايي نقل محافل مديرانش شده و صفحات خبري واقعي و مجازي پر از هنرنمايي هاي شبانه روزي آنهاست.در كنار اين جماعت عزيز،سياسيون هم جهت عقب نماندن از قافله هميشه و در همه حال درصف اول مصاحبه هاي راديويي و تلوزيوني حضور داشته و حتي كنار رفتن از جلوي لنز يك دوربين را هم از دست نمي دهند و مدام از شاهكارهاي اقتصادي اين تاسيسات داد سخن مي دهند و حضور حداكثري در افتتاح و قيچي كردن نوارهاي قرمز و روبانهاي رنگي.اما نمي دانم اين چه سري است وريشه در چه حكمتي دارد همينكه پاي مردم و مشكلات و تنگناهاي آنها به ميان مي آيد ديگر نه مديري پيدا مي شود و نه مسؤلي،نه سياستمداري ظاهر ميشود و نه متخصص و اقتصاد داني،دوربينها همه خاموش و لنزها همه بسته وكانالهاي ازتباطي همه قطع.هيچ سخني از اينهمه ثروت وارزآوري وصرفه جويي ارزي و پيشرفتهاي شگرفي كه از آن در بوق و كرنا مي كردند نيست.مشكلات عديده اي اعم از بيكاري،زيست محيطي،بحران آب و مسكن و گراني لجام گسيخته اي كه اين صنايع عظيم در جم دامن زده اند بر هيچ كس پوشيده نيست.(همينطور در عسلويه) البته نگارنده اذعان مي دارد كه وجود اين صنايع طبيعتا چنين مشكلاتي به دنبال دارد و تعمدي در كار نيست،اما عمق فاجعه زماني مشخص مي گردد كه تعدادي از مديران ارشد و بالادستي اين صنايع با ضعف مديريت،عدم برنامه ريزي صحيح و علمي و اصولي و از همه بدتر فرار از مسؤليتهاي اجتماعي محوله،تيشه به ريشه مردم و محيط پيراموني و ميزبان شايسته زده و نمك بر زخم مي پاشند.نه تنها وصل نمي كنند كه  مدام بر طبل فصل مي كوبند.قاتق نان كه نيستند هيچ بلاي جان هم مي شوند.شرح همه اين ناملايمات از حوصله اين مقال خارج است و فقط نگاهي گذرا به كوتاهي و قصوري كه در حوزه فرهنگي در شهرستان جم داشته اند مي اندازم.
تعامل مردم و همزيستي كاركنان و خانواده هاي محترم صنعت نفت با مردم جم:در اين خصوص به غير از شعور ودرك بالاي عزيزان نفتي مهمان در جم و درك متقابل جمي ها متاسفانه زعماي قوم تاكنون قدم مناسب و چشم نوازي برنداشته اند و حتي در مواردي با انجام اقداماتي به دور از عقل و منطق سبب بروز كدورتهايي نيز شده اند.اما خوشبختانه با حسن نيت و مهمان نوازي كه جمي ها داشته اند و صد البته درك و شعور و ادب مهمانان عزيز نفتي خدارا شكر همدلي و همراهي و همزيستي مسالمت آميز بين اين دو گروه در حد بسيار خوبي حكمفرماست.
در زمينه ايجاد فضاي شاد و مفرح در سطح شهرستان كه حتي مي تواند براي پرسنل زحمتكش و خدوم خودشان موثر باشد حاضر به همكاري و همراهي و هزينه كردن نيستند.آيا ساخت بستري مناسب و فضايي شاد موجب جلوگيري از بسياري آسيبهاي اجتماعي كه ممكن است دامنگير همه به خصوص خانواده هاي ساكن در جم شود نخواهد شد؟ پس عمل به تعهدات پيوستهاي فرهنگي چه زماني قرار است اتفاق بيفتد؟
هنگامي كه ميشود برخي مراسم و جشنها را در جم برگزار كرد و زمينه اتحاد و همدلي فراهم آورد چرا با تبعيضهاي ناروا و اختصاصي كردن اين مراسمات به تنش و كدورت دامن زده مي شود؟
آباداني،يا عوارض اقتصادي،اجتماعي،فرهنگي دو روي يك سكه حضور نفت در هر سرزميني است اما با تبعيض هاي ناروا سهم جم فقط همان روي سكه عوارض است
نقش شما در ايجاد،تقويت،توسعه مكانهاي فرهنگي چيست و چه گلي به سر اين مردم زده ايد؟سينما،كتابخانه،مدرسه،آموزشگاه مگر حق اين شهرستان و مردمش نيست؟
درحوزه گردشگري با بلايي كه بر سر محيط زيست آورده ايد حتي پتانسيل هاي طبيعي را نيز به نابودي كشانده ايد آيا جبران اين خسارات و لطمات خواسته زيادي است؟
يكي از موارد مهم در اقتصادمقاومتي ايجاد شغل و فضاي كارآفريني است كه مي تواند مسائل فرهنگي را مستقيما تحت تاثير قرار دهد وشوربختانه جفا وتبعيض به مردم جم در اين خصوص واضحتر و روشنتر و بسيار بيشتراست.
دانشكده فني ومهندسي جم همواره تهديد به تعطيلي مي شود آيا شما هيچ نقش و مسؤليتي در قبال اين مركز علمي و فرهنگي آبرومند نداريد؟ صدها مشكل و معضل از سر و روي اين دانشكده مي بارد.
ورزش و فرهنگ پيوندي عميق باهم دارند وهمه باشگاه هاي ورزشي ايران قبل از واژه ورزشي بر سردر خود لغت فرهنگي حك نموده اند،دلخوشي اگر نگويم همه كه اكثريت قريب به اتفاق مردم به ويژه جوانان و نوجوانان جمي تيم پارس جنوبي است چرا يكبار براي هميشه نسبت به حل مشكلاتش اقدام نمي كنيد؟چه كار فرهنگي از اين بهتر كه با روانه كردن جوانان به ورزشگاه مي توان از بروز بسياري معضلات و آسيبهاي اجتماعي و روحي و رواني جلوگيري كرد؟چرا بايد هرلحظه يك شوك به اين تيم وارد شود و همه در استرس و نگراني باشند؟ آيا اين بي توجهي ها ضربه زدن به فرهنگ وآسيب رساني به حوزه فرهنگ نيست.
اميدوارم اندكي با تامل و تعمق بينديشيد و راه صواب پيشه كرده و با عمل به مسؤليتهاي خود ازجمله مسؤليتهاي فرهنگي بيش از اين باعث عذاب اين مردم صبور مهمان نواز نشويد.مردمي كه با آغوش باز ميزبان شماهستند و صد البته كه به هيچ وجه دنبال صدقه نيستند و فقط حداقل حقوق حقه خودرااز شما بدهكاران طلب مي كنند.
[کد خبر:AJ27669]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم

کانال تلگرامی پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم