00000hh00hh.jpg

آینه جم؛ اینجانب هادی فرهنگ دانش‌آموختۀ دانشگاه نفت آبادان در رشتۀ مهندسی شیمی، در سال 1369با مدرک کارشناسی از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم، و از همان سال هم در واقع به استخدام شرکت ملی گاز درآمده‌ام. 25 سال در بخش پالایش صنعت گاز کشور سابقۀ خدمت و مدیریت دارم. 15 سال در پالایشگاه فجر جم در بخش‌های گوناگون خدمت کرده‌ام. همچنین 9 سال مدیر پالایشگاه‌های فاز 2 و 3 و سپس فاز 9 و 10 پارس جنوبی بوده‌ام.

در سال 1372 ازدواج کردم و از سال 1377 همزمان با تولد پسرم ‌به همراه خانواده در استان بوشهر در شهرک سازمانی توحید، در منطقه ای که در آن زمان بخش جم و ولایت نامیده میشد و بعدها در سال 1384 به شهرستان جم تبدیل شد، ساکن شدیم. در حال حاضر مدیر عامل شرکت پالایش گاز فجر جم در استان بوشهرهستم  و دارای یک فرزند پسر که اکنون17 ساله است.

دلیل انتخاب گاز برای شروع کار

چون فارغ‌التحصیل دانشکدۀ نفت آبادان هستم و این دانشکده دانش‌آموختگان این دانشگاه را جهت ورود به صنعت نفت آماده می‌کند، بنابراین دانشجویان در طی دوران تحصیل با بخش‌های مختلف صنعت نفت آشنا می‌شوند. به دلیل اینکه در همان دوران، افق توسعۀ صنعت نفت و بخش انرژی کشور در بخش صنعت گاز به وضوح مشخص بود، و من هم از همان دوران می‌دانستم که پالایشگاه فجر جم به عنوان بزرگترین پالایشگاه گاز خاورمیانه و بزرگترین پالایشگاه گاز کشور، در این صنعت جایگاه ویژه‌ای دارد، به همین دلیل این بخش را برای شروع کار انتخاب کردم.
نقش متخصصان صنعت گاز در راه اندازی اولین پالایشگاه گازی گازی پس از انقلاب
در بخش راه‌اندازی‌ پروژه پالایشگاه فجر جم، بیشتر کارها به دست کارکنان ایرانی انجام میشد. البته در بخش ساخت، در آن زمان کماکان هنوز از استفادۀ تکنولوژی و منابع خارج از کشور بی‌نیاز نبودیم، ولی در بخش راه‌اندازی، چون اولین پالایشگاهی بود که پس از انقلاب راه‌اندازی می‌شد، طبیعتاً کارکنان ایرانی نقش بهسزایی در آن داشتند و این راه‌اندازی هم فرصت بسیار استثنایی بود که من در همان سال‌های اولیۀ خدمتم وارد چنین کار بزرگی شوم و تجربیات خوبی کسب کنم، که ان تجربیات برای بخش دوم دوران خدمت من در شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی خیلی به کار آمد.

توسعۀ گازرسانی و برخورداری مردم از انرژی پاک

واقعیت این است که ما در کشورمان از یک موهبت خدادادی برخوردار هستیم و آن هم وجود مخازن عظیم گازی است. ما یکی از بزرگترین دارندگان مخازن ذخیرۀ گازی در دنیا هستیم و فکر می‌کنم اتفاق بسیار خوبی که در سال‌های پس از انقلاب در کشور ما افتاد، این است که شرکت ملی گاز توانسته مردم کشورمان از این موهبت برخوردار کند.
فکر می‌کنم توسعه‌ای که در بخش گازرسانی به تمام نقاط کشور و توسعۀ شبکۀ گازرسانی اتفاق افتاده است، ما را به یکی از نمونه‌های بی‌بدیل در دنیا از باب برخورداری مردم از انرژی پاک، تحت عنوان گاز تبدیل کرده است. و به نظرم اگر ما این الگو را به خوبی در سطح دنیا منتشر کنیم، حتی قابلیت این را داریم که به عنوان یک نمونه برای خیلی از کشورها قابل‌استفاده باشد. در سال‌های اخیر اتفاق دیگری که در صنعت گاز افتاده این است که در کشور ما برخورداری فراگیر چه در بخش صنایع چه در بخش استفادۀ عمومی مردم از گاز وجود دارد، به همین دلیل مردم به گاز به عنوان یک منبع تأمین انرژی وابستگی پیدا کرده‌اند و این را در واقع جزو مایحتاج بدیهی خودشان تلقی می‌کنند. مثل خیلی از چیزهایی که وقتی نباشد در واقع شما اهمیت و ارزش آن نعمت را احساس می‌کنید.  گاز کم کم دارد به چنین موهبتی در کشور ما تبدیل می‌شود و این برخورداری، ارائه دهندۀ این خدمت را در کشور در دو شرایط خاص قرار می‌دهد؛ شرط اول این است که به هر حال به نظرم این فرصتی است برای بنده و همۀ کارکنان شرکت ملی گاز که خداوند در اختیار ما قرار داده است تا برای مردم کشورمان خدمتی را به شکل فراگیر ارائه کنیم . بخش دوم و چالش بزرگ این است که چگونه اعتماد مردم را جلب کنیم برای اینکه مطمئن باشند همواره از این موهبت  برخوردار هستند؟
بنابراین مدیریت عالی شرکت ملی گاز در سال‌های اخیر همواره از اینکه برند اصلی شرکت ملی گاز، اعتماد مردم است، صحبت می‌کنند. و فکر می‌کنم که این اتفاق بزرگی است که  اکنون  در کشورما دارد می‌افتد.

چشم‌انداز آیندۀ صنعت گاز کشور

باید از دو منظر به موضوع چشم انداز گاز در آیندۀ کشورمان بپردازم؛ نخست از منظر کلان که البته من به علت اینکه شاید اطلاعاتم کامل نباشد، نتوانم حق مطلب را در این مورد ادا کنم. و دوم از منظر مسئولیت بنده در شرکت پالایش گاز فجر جم.
از منظر کلان، فکر می‌کنم که در سبد انرژی کشور در افق 1404، ما چشم‌انداز 85 درصدی برای گاز داریم و خب من فکر می‌کنم که این رسالت و مسئولیت بسیار بزرگی برای شرکت ملی گاز است که خودش را باید برای این به اصطلاح چالش بزرگ و مسئولیت بزرگ، آماده کند. در کنار آن به هر حال شاید در گذشته نگاهی که به بخش توسعۀ صنعت بود، با تعاریفی که ما به صورت معمول از توسعۀ پایدار صنعت داریم، در بخش‌هایی همخوانی لازم را نداشت.
من فکر می‌کنم چشم‌انداز آتیۀ توسعۀ صنعت گاز کشور باید با تعاریف و الزامات توسعۀ پایدار بیشترین انطباق را داشته باشد، به‌ویژه در حوزۀ مسئولیت‌های اجتماعی. یعنی در واقع اگر مسئولیت‌های اجتماعی صنعت را به سه بخش عمدۀ بخش محیط ‌زیست، بخش جامعه و بخش کارکنان تعریف کنیم، فکر می‌کنم که شرکت ملی گاز در خط شروع چالشی قرار گرفته است که بتواند در تعادل با این سه بخش، ان‌شاءا... توسعۀ پایدار صنعت گاز کشور و صنعت تأمین انرژی کشور را رقم بزند.
در بخش دوم که مربوط می‌شود به حوزۀ تخصصی مسئولیت بنده در شرکت پالایش گاز فجر جم. بنده تصدی ادارۀ پالایشگاهی را دارم که جزو قدیمی‌ترین پالایشگاه‌های ماست ، تقریباً 30 سال از عمر آن و 25 سال از فعالیت بهره‌برداری‌ آن می‌گذرد، و برخورداری این پالایشگاه از مخازن ذخیرۀ گازی که خوراک این پالایشگاه را تأمین می‌کند در نیمۀ دوم عمر خودش قرار گرفته است.
 طبیعتاً بزرگترین چالش ما در این شرکت این است که این پالایشگاه بزرگی که بزرگترین پالایشگاه گاز خاورمیانه است، و هنوز بعد از این همه توسعه که در ظرف 20 سال اخیر اتفاق افتاده است، کماکان بزرگترین پالایشگاه گاز کشور است، در بیشترین ظرفیت اسمی از خوراک کافی برخوردار شود. معمولاً در طراحی پالایشگاه‌ها عمر مفید 30 ساله را در نظر می‌گیرند، البته این موضوع به معنی این نیست که پالایشگاه پس از 30 سال قابل استفاده نیست.
مبنای محاسبه معمولاً بر اساس عمر مخزن خوراکی است که خوراک و سوخت مصرفی این پالایشگاه را تأمین می‌کند. یعنی اکنون دربارۀ پالایشگاه گاز فجر جم، به دلیل اینکه مخازن ذخیرۀ نار و کنگان خوراک پالایشگاه فجر‌ جم را تأمین می‌کنند، درواقع طول عمر سی ساله‌ای را برای این مخازن پیش‌بینی کرده‌اند. و در بدو اکتشاف و توسعه این مخازن و با شروع بهره‌برداری از مخازن ذخیره، خب پایش‌های دوره‌ای اتفاق می‌افتد و انطباق آن پیش‌بینی اولیه با شرایط واقعی، به صورت قطعی تعیین می‌کند که این مخازن تا چه زمانی می‌توانند ادامه حیات داشته باشند.
اما ما در بخش پالایشگاهی، در حال حاضر، به خصوص در پالایشگاه فجر جم، مأموریت جدیدی که برایمان تعریف شده است این است که بتوانیم خودمان را برای دریافت خوراک از مخازن مشترک آماده بکنیم؛ زیرا مخازن نار و کنگان که اکنون خوراک پالایشگاه فجر جم را تأمین می‌کند، اینها مخازن مستقل و در اختیار خودمان هستند. بنابراین مأموریت جدید ما آماده کردن این پالایشگاه برای دریافت خوراک از مخازن مشترک است. مثلاً مخزن پارس جنوبی و سایر مخازن مشترکی که ممکن است در آینده داشته باشیم.

فعالیتهای صادقانۀ مردان شریف روزهای جنگ

زیباترین و خاطره‌انگیزترین چیز‌هایی که به یاد می‌آورم و بیشتر خاطرات مرا تشکیل می‌دهند مربوط  به دوران اوایل خدمت و شروع کار من در صنعت گاز است. خب من با آرزوهای زیاد و درواقع آن چیزهایی که تصور می‌کردم ممکن است برایم پیش آید وارد صنعت گاز شدم. وقتی ‌که در آن سال‌های پس از خاتمۀ جنگ تحمیلی، به صنعت گاز، که در منطقۀ دورافتادهای که آن زمان «ولایت» نامیده می‌شد، وارد شدم، متوجه شدم که واقعاً چه مردان پاک‌نفس و چه انسان‌های شریفی دارند به طور شبانه‌روز دست در دست هم در نقطهای فوق‌العاده محروم و دور از تمامی ظواهر و مواهب شهری فعالیت می‌کنند تا بتوانند تمامی آن خسارت‌های پس از جنگ تحمیلی را به رشد و نمو یک صنعت تازه پا گرفته تبدیل کنند.
 در حقیقت تمامی چیزهایی که در سال‌های اول خدمت خود از این آدم‌های بزرگ یاد میگرفتم همچون خاطرهای در ذهنم ثبت‌ شده است. بعدها در نیمۀ دوم عمر کاری خود در شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی برای راه‌اندازی و بهرهبرداری از پالایشگاه فاز 2 و 3 و نیز در راه‌اندازی پالایشگاه فاز 9 و 10 پارس جنوبی، وقتی‌ میخواستم با جوانانی که حالا دیگر با آنها شاید یک نسل فاصله داشتم،  مشارکت کنم، آن خاطرات زیبا تداعی می‌شد، و برای جوانانی که به هر حال داشتند آیندۀ صنعت را به دست می گرفتند، قابل‌استفاده می‌شد.

بهره برداری ایمن؛ بزرگترین چالش در صنعت گاز


صنعت گاز کشور، صنعتی است که با ریسک و مخاطرات بسیار بالایی شناخته می‌شود.  درواقع نیز در این صنعت و طبیعتاً در هر روزِ کاری ما ممکن است حوادثی اتفاق بیفتد، و بزرگترین چالش ما در صنعت گاز این است که چگونه بتوانیم بهره‌برداری ایمن و بدون حادثه داشته باشیم.
در طول دوران کاری خود در این 25 سال، سه حادثه با درجۀ شدت زیاد در جاهایی که خدمت می‌کردم اتفاق افتاده است که به نوعی شاهد آن حوادث بوده‌ام. می‌خواهم بگویم هر کدام از این حوادث در بدو امر خاطرۀ بسیار تلخی را در اذهان من و کارکنان آن مجموعه می‌گذارد که هیچ‌وقت از ذهن ما که در صنعت کار می‌کنیم پاک نمی‌شود.

تحلیل و ثبت نتایج حوادث، عامل پیشگیری از خسارات


مهمترین کاری که در مواقع بروز حوادث باید به بهترین شکل ممکن انجام دهیم، تا بتوانیم از خساراتی که وارد می‌شود در جهت یادگیری و پیشگیری های آتی به نحو مطلوبی استفاده کنیم، تحلیل و ثبت نتایج بررسیهای ریشهای حوادث است.
متأسفانه در دوران کاری خود در شرکت پالایش گاز فجرجم یکی از بهترین همکارانمان را به دلیل  حادثۀ آتش‌سوزی از دست دادیم، که من از نزدیک شاهد آن حادثه بودم. در شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی در فاز 9 و 10 هم متأسفانه باز شاهد حادثه‌ای بودم که دو تن از جوانان کارگر این مرز و بوم به شدت آسیب دیده و فوت کردند.
ما در حال تعمیرات اساسی واحدهای تصفیۀ گاز پالایشگاه فاز 9 و 10 بودیم، و اتفاقی که افتاد این بود که در حین تعمیرات از یک مسیری که باید بسته می‌شد و به اشتباه باز مانده بود، جریان گاز به محوطه نشت کرد و متأسفانه به دلیل وجود منشأ جرقه‌ای که در محوطه هم وجود داشت مشتعل شد. و آن دو نفر که متأسفانه برادر هم بودند و در کنار آن منشأ آتش بودند، دچار سوختگی شده‌ و متأسفانه در روز‌های بعد هم به علت درجۀ بالای سوختگی،‌ فوت کردند.


لزوم مدیریت یکپارچه در تولید، پالایش و توزیع گاز


فکر می‌کنم بعد از 8 سال جنگ تحمیلی که در دوران سازندگی کشور قرار داشتیم، طبیعتاً بیشترین تمرکز صنعت گاز کشور در کنار توسعه، به برطرف کردن یا ترمیم خسارت‌های ناشی از جنگ بود.
فعالیت‌های متمرکز و متعددی که در شرکت ملی گاز همگام با سایر بخشهای شرکت در این سالها انجام شد، قطعاً ارزشمندترین اقدامات در آن دوران بود. اما پس از دوران سازندگی تصمیمی که در واقع در برداشت و توسعۀ مخزن مشترک پارس جنوبی در کشور گرفته شد، نقطۀ عطف بعدی صنعت گاز کشور است. و امروز هر کس که به هر حال این فرصت را پیدا می‌کند که به منطقۀ عسلویه سفری کند، یا اخبار و مستندات و فیلم‌هایی را از آن منطقه ببیند، قطعاً با نگاهی خیلی عادی هم متوجه می‌شود که واقعاً چه توسعه‌ای در آنجا اتفاق افتاده و چه سرمایه و ثروت ملی آنجا ایجاد شده است.
به نظرم در بخش مدیریتی نیز توسعۀ برداشت از مخزن مشترک یک تصمیم مدیریتی بسیار مهم بوده است. بهویژه اینکه در آن مقطعی که این تصمیم گرفته شد، درواقع یکپارچگی بخش‌های مختلفی که باید به هم گره میخوردند و این زنجیرۀ ارزش را تشکیل می‌دادند، اینها با همدیگر به شکل یکپارچه دیده شدند.
متأسفانه در سال‌های بعد، به گمان من تصمیم مدیریتی نه چندان خوبی گرفته شد و آن هم جدا شدن حلقه‌های این زنجیرۀ ارزش از یکدیگر بود.
  فکر می‌کنم اواخر سال 1385و اوایل سال 1386 این تصمیم اتخاذ شد و اثرات آن هم  بلافاصله در  دو، سه سال بعد، آشکار شد. اکنون فکر می‌کنم چالش‌های بزرگی را که ما در بخش برداشت از مخزن مشترک داریم تجربه می‌کنیم، متأثر از همین یکپارچه نبودن مدیریت بخش‌های مختلف و حلقه‌های مختلف زنجیرۀ ارزش از برداشت از مخزن تا تحویل به مبادی مصرف است.
یعنی کماکان آن شرایط ادامه دارد و ما همچنان از آن قضیه داریم متضرر می‌شویم. البته این  موضوع  در سال‌های اخیر و بهخصوص در سال‌ گذشته تعدیل شده، ولی فکر می‌کنم هنوز جای اصلاح دارد.


توانمندی، اعتمادسازی و درستکاری، اصول مهم پیشرفت و توسعۀ صنعت گاز


امروز مدیریت عالی شرکت ملی گاز فکر می‌کند که برند شرکت ملی گاز مورد ‌اعتماد مردم است، یعنی بهتر است از اعتماد شروع کنیم. اگر قرار است ما یک سازمان قابل‌اعتماد باشیم باید سه ویژگی خیلی مهم داشته باشیم. از این سه ویژگی، به نظر من در ابتدا توانمندی در اولویت است، یعنی ما باید تا جایی که می‌توانیم در کار خودمان کارکنان توانمندی باشیم تا سازمان توانمندی را نیز تشکیل بدهیم.
 بنابراین هر اندازه روی توانمندی کارکنانمان سرمایه‌گذاری کنیم، که این توانمندی را به این شکل ترجمه می‌کنم که درواقع یک کارمند و یک انسان توانمند کسی است که می‌داند دارد چه کاری می‌کند، می‌تواند آن چیزی را که می‌داند به کار ببندد، یعنی مهارت به کار بستن چیزی را که می‌داند دارد. و شاید مهم‌تر از آن دو بخش اول، این است که اساساً می‌خواهد که این دانش و توانمندی‌اش را در اختیار سازمانی که در آن کار می‌کند، بگذارد. بنابراین به نظر من برای اینکه بتوانیم یک سازمان توانمند باشیم، باید تا می‌توانیم در بخش تربیت و توسعۀ منابع انسانی‌ خود سرمایه‌گذاری کنیم.
در بخش دوم،  فکر می‌کنم مهمترین عامل اعتمادسازی و قابل‌اعتماد بودن این است که ما بتوانیم به وعده‌هایی که می‌دهیم و چیز‌هایی که میگوییم به درستی عمل کنیم؛ یعنی در حقیقت آن چیزی که انگلیسی‌ها به آن می‌گویند معتبر بودن، این قابل‌اطمینان بودن را بتوانیم در عمل نشان دهیم.اگر ما در صنعت گاز می‌گوییم که ما صنعتی هستیم که بدون توقف یا پیوسته کار می‌کنیم، باید بتوانیم این را در عمل نشان دهیم.
 مسئلۀ سومی هم که به نظر من خیلی مهم است، این است که سازمان قابلاعتماد سازمانی است که در کنار توانمندی و قابلاطمینان بودن، درستکار است. در بخش درستکاری هم فکر می‌کنم برای نسلی که سازمان ما را انشاء ا... در آینده می‌سازند، اتکا به ارزش‌های سازمانی و ارزش‌های اخلاقی بسیار مهم است.


لزوم همگرایی مدیریتی در بخشهای مدیریتی کشور


ما در صنعت گاز در فرصت تاریخی بسیار مهمی قرار گرفته‌ایم و آن فرصت تاریخی این است که ما امروز اگر در سبد انرژی کشور در بخش گاز 70 درصد سهم داریم ، در افق 1404 قرار است آن را به 85 درصد برسانیم و همانطور که گفتم این مسئولیت و رسالت بسیار سنگینی است. بنابراین اگر بخواهم نگاهی به گذشته و حال شرکت ملی گاز داشته باشم، به اعتقاد من شرکت ملی گاز خودش را به خوبی مهیا کرده است برای اینکه بتواند این مسئولیت را در آینده ایفا کند و فکر می‌کنم که تجربه و ظرفیت کافی را برای اینکه بتواند این مسئولیت را به خوبی ادا بکند،  دارد.
به نظر می‌آید بزرگ‌ترین دستمایه برای چراغ راه آیندۀ شرکت، کارکنان بسیار شریف و توانمند این صنعت هستند که اگر به خوبی مورد صیانت قرار بگیرند، حتماً می‌توانند آیندۀ شرکت ملی گاز را در جهت این رسالت تاریخی‌اش رقم بزنند. در کنار آن، برخورداری فراگیر از موهبت گاز در کشور ما الزاماتی را می‌طلبد که بتوانیم از این موهبت به شکل بهینه استفاده کنیم.
درواقع آنچه در آینده صنعت گاز باید خیلی روی آن سرمایه‌گذاری کند، همگرایی مدیریت لازم در بخش‌های مختلف کشورمان است. چون به هر حال کشور ما به صورت بخشی اداره می‌شود، و این همگرایی مدیریتی لازم در بخش‌های مدیریتی کشور برای اینکه بتوانیم از سرمایۀ بسیار ارزشمندی  که ثروت ملی محسوب می‌شود، به شکل بهینه استفاده بکنیم، فکر می‌کنم چالش آتی کشور ماست.
احداث پالایشگاه فجر جم -پالایشگاه گاز فجر جم پیش از پیروزی انقلاب اسلامی طراحی شده است و طراح آن هم یک شرکت آمریکایی به نام    Parsonsبوده است.
پس از انقلاب اسلامی و همزمان با  8 سال جنگ تحمیلی عملیات احداث پالایشگاه آغاز شده و سرانجام در سال 1368 این پالایشگاه به بهره‌برداری رسیده است.
ظرفیت اسمی این پالایشگاه در زمانی که به بهره‌برداری رسید، تصفیۀ روزانه 79 میلیون مترمکعب گاز بوده است، که بعد از حدود 10 سال در سال 1379 با مطالعاتی که در این پالایشگاه انجام شد و در جهت تحقق طرح افزایش ظرفیت پالایشگاه، تولید این پالایشگاه به ظرفیت 110 میلیون مترمکعب روزانه افزایش پیدا کرده است. و بعد از آن در واقع در سال 1389 نقطه عطف بعدی در تاریخ تولید این پالایشگاه اتفاق افتاده است که مقدمات دریافت خوراک از مخزن پارس جنوبی آماده شده است. و از سال 1389 با دریافت خوراک از مخزن پارس جنوبی، ظرفیت پالایشگاه به 125 میلیون مترمکعب روزانه افزایش پیدا کرده است. امروز این پالایشگاه با همین ظرفیت می‌تواند کار کند.


بهره‌برداری از مخزن پارس جنوبی


-شرکت ملی گاز در دهۀ اول انقلاب بیشترین تمرکز خود را در جهت فراگیری عمومی از انرژی گاز و انرژی پاک قرار داده بود و به نظر من در این سال‌ها بر خلاف  اینکه کشور به شدت متأثر از جنگ تحمیلی بود و بخش‌های مختلف برای اینکه بتوانند کارهای توسعه‌ای و عمرانی را پیش ببرند با کمبود منابع مواجه بودند، شرکت ملی گاز در آن دهه عملکرد قابل قبولی را از خود به جا گذاشته است. که من حتی می‌خواهم این‌طور بگویم که با اینکه در سال‌های بعد به لحاظ شمارگان کاری، ما ترازنامۀ بسیار بالاتری را نسبت به آن دهه یعنی دهۀ اول داریم، ولی وقتی با شرایط کشور در آن دهه مقایسه می‌کنیم، واقعاً کارهای فوق‌العادهای در آن دهه انجام شده است.
در دهۀ دوم کاری یعنی دهۀ دوم انقلاب که دهۀ 70 بود، به نظر من طلایی‌ترین اتفاقی که در شرکت ملی گاز افتاده است شروع بهره‌برداری از مخزن مشترک و توسعۀ پارس جنوبی است، زیرا به واسطۀ این توسعه و این اتفاق، بخش‌های پایین‌دستی‌ ما هم فعال شدند. اکنون میتوانید در منطقۀ عسلویه ملاحظه کنید که ما در مجموع شاید 7 پالایشگاه فعال در منطقۀ پارس جنوبی داریم یا به نوعی 8 پالایشگاه فعال، به هر حال در کنار آنها بیش از 13،12 کارخانۀ پتروشیمی در حال کار هستند که خوراک آنها از همین تولید پالایشگاه‌های گاز تأمین می‌شود. بنابراین فکر می‌کنم که در دهۀ دوم این بخش بسیار برجسته است و می‌شود از آن یاد کرد.


حرکت به سوی استاندارد و ایمن شدن فعالیتها


بعد از پیشرفتهای دهۀ 70، فکر می‌کنم در دهۀ سوم یعنی دهۀ 80 ، به‌ موازات بهره ‌برداری از مخازن مشترک و ادامۀ تأمین فراگیر گاز برای مردم کشورمان، نکتۀ بسیار مهمی در صنعت گاز کشورمان نهادینه شده و روز به‌ روز مواهب آن را داریم لمس می‌کنیم، و آن هم استاندارد شدن و حرکت به سوی استاندارد شدن و ایمن‌تر شدن فعالیت‌ها در صنعت گاز است.
ما واقعاً امروز پالایشگاه‌هایی در شرکت ملی گاز داریم که از نظر شاخصهای استاندارد با معیارهای روز دنیا برابری میکنند. ما 7 شرکت پالایشی در کشور داریم که قدیمی‌ترین پالایشگاه، پالایشگاه گاز بیدبلند در خوزستان است، پس از آن پالایشگاه گاز شهید هاشمینژاد یا خانگیران در استان خراسان، سپس شرکت پالایش گاز فجر جم و بعد سرخون و قشم، پارسیان، ایلام و نهایتاً شرکت هفتم در واقع مجتمع گاز پارس جنوبی است که خود به تنهایی دارد  7 پالایشگاه را بهره‌برداری می‌کند.
یعنی در مجموع اکنون از 13 پالایشگاهی که در کشور فعال هستند، ما در دنیا از نظر سطح استاندارد کاری و سطح ایمنی، شاخص‌های بسیار خوبی داریم، و فکر می‌کنم که نقطۀ برجستۀ دهۀ 80 این است.  و امیدوارم که در دهۀ 90 با تغییر رویکرد مدیریتی که در کشور وجود دارد، در جهت اجرای جدی اصل 44 قانون اساسی و موضوع برون‌سپاری، بتوانیم یکی از برجسته‌ترین اتفاقات را در تاریخ شرکت ملی گاز، در زمینۀ  برونسپاری فعالیت‌ها به صورت بخشی یا به صورت کامل، داشته باشیم.

انتخاب دوبارۀ این شغل با مسیر متفاوت از نظر توسعۀ کاری


مسیر متفاوتی را انتخاب می کردم؛ اما به‌ هر حال مسیری که طی دوران خدمت من در شرکت ملی گاز پیش آمده است اگر خودم حق انتخاب این مسیر را داشتم، شاید مسیر متفاوت‌تری را برمیگزیدم. اما قطعاً انتخابم صنعت گاز کشور بود و در صنعت گاز هم بخش پالایش را انتخاب میکردم.
چون من در طول دوران خدمت خود همیشه یک اولویت داشتم و آن هم اینکه در جایی کار کنم که در واقع بیشترین نیاز به خدمت آدم‌های علاقه‌مند است، کسانی که آمادگی دارند هر آنچه دارند در اختیار سازمان بگذارند. و در کنار آن هم واقعاً جایگاه آن صنعت و جایگاه آن محل در سطح کلان کشور جایگاه ویژه‌ و اثرگذاری باشد. برای همین عرض می‌کنم که شاید در مسیر توسعۀ شغلی‌ام، انتخاب‌های دیگری می‌کردم.


نقش خانواده کارکنان شرکت در پیشرفت صنعت


  شاید من در گروه کسانی باشم که بخش عمده‌ای از عمر کاری خود را در مناطق عملیاتی شرکت ملی گاز گذرانده‌اند، در واقع در هیئت و در نقش مهاجری که با خانواده در یک منطقۀ عملیاتی زندگی کرده است، این دوران را گذرانده‌ام. بنابراین می‌دانید که ما اعضای شرکت ملی گاز در حقیقت خانواده‌های گازی هستیم، یعنی فقط ما کارمندان شرکت ملی گاز نیستیم، بلکه خانواده‌هایمان نیز به نوعی اعضای شرکت ملی گاز محسوب می‌شوند.
آن چیزی که خیلی دلم می‌خواهد همواره از آن یاد کنم این است که اگر امروز شرکت ملی گاز این جایگاه را دارد، و اگر شرکت ملی گاز در پیشانی توسعۀ کشور قرار گرفته است و جایگاه بسیار ویژه‌ای در تأمین انرژی کشور دارد، فقط به دلیل آنچه ما کارکنان شرکت ملی گاز به عنوان سرمایه‌های انسانی تلاش کرده‌ایم، نیست، بلکه در کنار سایر الزاماتی که وجود دارد، بهیقین خانواده‌های ما کارکنان نیز در این پیشرفت ها نقش دارند. و فکر می‌کنم هر اندازه سازمان و شرکت ملی گاز این موضوع را در سیاستگذاری های خود مدنظر قرار دهد، قطعاً می‌تواند آن اعتمادی را که در موردش صحبت کردیم روزبه‌روز بیشتر به دست بیاورد.

منبع : سایت شرکت ملی گاز ایران

[کد خبر:AJ20935]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب