554.jpg

آینه جم - محمد مهدی صبوری : بیستم مردادماه نود وهفت؛ به مناسبت روز خبرنگار، ما اصحاب رسانه نشسته ایم با فرماندار. دور یک میز جمع شده ایم به قصد دوستانه صحبت کردن. دست چپ فرماندار، روابط عمومی نام آشنایش نشسته و دست راست هم چهره ای که سال هاست تکرار می شود، جناب معاون رفیعی پور را می گویم که گویا حکمش برای فرمانداری جدید در انتظار تایید وزیر است، مبارکش باشد. کمی آنطرف تر هم مشاور جدید و جوان است که با چهره ای نسبتا مصمم و آرام جمعیت را زیرنظر دارد. خبرنگاران هم از ریز و درشت (بااجازه دوستان به لحاظ جِرم و کلیوگرم منظورم است)، قاطی-پاتی نشسته اند.


نیت کرده ایم که باهم مهربان باشیم. هرچند آب رسانه ای ها و سیاسیون از اساس باهم در یک جوی نمی رود اما "انما الاعمال بالنیات". شروع میکنیم. از تعارفات مرسوم و حرفای همیشه قشنگ عبور میکنیم. فضای جلسه برای گفتن حرفای رک و راست آماده است. اما صدای خبرنگاران از ته چاه می آید. از آنجایی که حتی فریاد هم به گوش نمی رسد. اگر هم برسد صدایی است که بهتر است شنیده نشود. قرار گذاشته ایم مو را از ماست بکشیم.


میخواهیم تمام صحبت ها را متوجه مطالبات صنفی خبرنگاران کنیم. از همین رو بحث از پیگیری های زیست محیطی آغاز می شود. آخر کسی متوجه نشد داستان آب شرب و آلودگی های پالایشگاه گاز فجر چه بود؟ فرماندار می گوید که پیگیری های لازم را کرده است و قضیه توسط قوه قضاییه درحال پیگیری است، این قصه سردراز دارد. از سال ها قبل و شاید تا همیشه.


به مطالبات صنفی خبرنگاران باز می گردیم. اگر قبول کنیم خبرنگاران فتوسنتز نمی کنند و معده دارند پس احتمالا منطقی است که بپذیریم باید مطالبات معیشتی هم داشته باشند. خلاصه اش را دوستی گفت که برای احداث گاوداری مبلغی چندصد میلیونی وام اختصاص می یابد اما برای راه اندازی یک چشم بینای جامعه که قرار است بازوی مسئولین در امر توسعه باشد (شما بخوانید یک عدد رسانه) هیچ وام یا حمایت مالی درنظر گرفته نشده است. درهرصورت همین که رئیس دولت و جناب فرماندار حسینی معتقدند هیچ مسئولی حق شکایت یا اهانت به اصحاب رسانه ندارد هم جای شکرش باقی است. یکی از دوستان که کارت بین الملی خبرنگاری دارد می گفت در در آن نوشته شده امنیت خبرنگار در تمام دنیا باید تامین شود ؛ البته بماند که چه تهدید ها در این راه شده ایم ، بعضی مدل تهدید بسیار جالب بود ؛ از کشته شدن توسط اسب تا حضور در منزل خبرنگارو... .  آخرین قربانی همین ها هم من بوده ام .


ما در همین کشور خودمان، ایران را می گویم انجمن حمایت از حیوانی خانگی مثل گربه را داریم اما در شهرستان جم انجمنی که بخواهد از خبرنگار به عنوان موجودی که تنفس می کند حمایت کند را نداریم. چرا نداریم؟ چون گویا رئیس اداره فرهنگ و ارشادش را در جلسه ای اجازه صحبت پیدا نکرده یا در جلسه ای دیگر مورد نقد واقع شده پس تا از دستش برمی آید سنگ اندازی میکند که چنین انجمنی در جم احداث نشود. ریئس اداره مربوطه که گویا از سرمایه های شهرستانی!محسوب می شود بخاطر دفترچه عملکردش معروف تر است تا عملکردش. این است فاصله بین نظر و عمل.


در جلسه ای که بخواهد چهار ساعت طول بکشد خوب است که چایی دم دست باشد که بود. استکانی را سر میکشیدم و استکانی جدید را دوباره پر میکردم. در بین چایی خوردنم خبرنگاری می گفت، معاون عمرانی فرماندار مصاحبه ای کرده که صوتش هم موجود است اما تکذیبش می کند. فرماندار هم مدام قول می داد که هیچ مسئولی در سطح شهرستان حق عدم پاسخگویی به رسانه ها را ندارد. در اواخر جلسه که از خستگی چشمم روی دیوارهای سالن جلسه دو-دو میزد، خبرنگاری با صدای آرام می گفت من خبری براساس حقیقت نوشته ام اما پدر و مادرم چه گناهی کرده اند که باید فحش بخورند، نگاهم روی عکس جناب رئیس جمهور بر دیوار خیره ماند.


در آخر هم فرماندار و معاون و مشاورش میخواستند از خبرنگاران تقدیری جزیی کنند، همان ریئس اداره مذکور مدام میگفت من خودم رسانه ای هستم و فلان تعداد مصاحبه با افراد معروف کرده ام، من نمیدانم و گردن هم نمیگریم اما شاید چشمش دنبال هدایا بود. البته جناب فرماندار شخصا از ناقابل بودن هدیه اش شرمسار بود.

[کد خبر:AJ25524]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


دیدگاه‌ها   

+1 # زارعی 1397-05-21 11:37
چندین سال است که در صنایع نفت و گاز در جم و کنگان و عسلویه مدیران دشتستانی به علت نفوذی که دارند فامیل بازی می‌کنند و حق جوانان مظلوم این منطقه را زیر پا می‌گذارند متاسفانه این دشتستانی ها حس قدرت دوستی و خود برتر بینی دارند اشتغال فامیلی توسط همین افراد شروع شد متاسفانه در شرکت گاز فجر جم نیز حق جوانان جمی توسط کارمندان دشتستانی و کارمندان کازرونی ها خورده می‌شود اونها فقط برای اشتغال همشهری های خودشان تلاش می کنند
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب