8197269170537852.jpg

آینه جم؛ فاطمه استیری: سال ۹۴ را باید سال برجام و انتخابات نامید، سالی که بهار و تابستان‌اش با خبرهای داغ هسته‌ای همراه بود و پاییز و زمستان‌اش محفل گمانه‌زنی، رایزنی و در نهایت برگزاري دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شد.

انتخاباتی که در آن هم ردصلاحیت‌ها خبرساز بود، هم تعدد لیست‌ها، هم شاخصین چپ و راست به صحنه آمدند هم ژنرال‌ها از پارلمان بعدی کنار گذاشته شدند، هم بوی اتحاد می آمد همه تفرقه و واگرایی. انتخابات هفتم اسفند هرآنچه بود در نهایت امید روی کار آمدن مجلسی برآمده از رای اعتدالی مردم را نوید داد. هرچند هنوز تکلیف نزدیک به ۷۰ کرسی سبز پارلمان مشخص نشده است و باید منتظر ماند و دید رای مردم در دور دوم به سوی راست سیاست ایران می چرخد یا چپ های تازه نفس؟ یا شاید به مثابه دور نخست رای به سبد ناشناخته هایی ریخته شود که مشخص نیست در پارلمان دهم به چپ می‌رانند یا به راست یا اینکه میانه را در پیش می‌گیرند و جلو می‌روند.

اصولگرایان آمدند؛ باز هم با تفرقه و چنددستگی

اصولگرایان حال و روز خوبی ندارند، شاید از همان سال و انتخاباتی که ناطق نوری با دلخوری از عهدشکنی برخی یاران اصولگرایش در شورای هماهنگی اصولگرایان از تصمیمات کلان راست گرایان کنار کشید، جرقه این اختلافات زده شده بود تا امروزی که ۱۰ سال از آن زمان گذشته است و اصولگرایان هنوز نتوانسته اند آن «وحدت» و «همگرایی» را که بر زبان دارند در عمل نشان دهند و رنگ «تفرقه» و «عهدشکنی» پررنگ تر از همیشه است.

ریشه‌های این واگرایی که از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ سربرآورده و در انتخابات مجلس هشتم، نهم و ریاست جمهوری یازدهم رشد کرده بود، در انتخابات مجلس دهم به اوج رسید. انتخاباتی که دیگر خبری از محور دو گانه آیت الله مهدوي کنی  – عسگراولادی، پدران وحدت گرای اصولگرایان نبود تا جوانترها و نو اصولگرایان وحدت را بیش از پیش شکسته و تفرقه را تئوریزه کنند، روزهایی که زعیم اصولگرایان زیاد شد و پیروانش کمتر.

موتلفه علامت تعجب بازی انتخاباتی اصولگرایان!

شاید عجیب ترین اتفاق انتخاباتی در بدنه اصولگرایان آنجا رقم خود که موتلفه به عنوان یکی از نمادهای راست سنتی دور میزی نشست که نواصولگرایانی از جنس پایداری، ایثارگران و رهپویان دور آن نشسته بودند. اقدامی که اولین علامت تعجب تحرکات انتخاباتی جریان اصولگرا شد. گرچه موتلفه ای‌ها با این اقدام خود را در سیبل انتقادات قرار دادند اما تا انتها بر همین مدار پیش رفتند و آن را در راستای وحدت دو طیف قدیمی و جدید جریان اصولگرا دانستند.

در نتیجه جلسات دور همین میز بود که محور اصولگرایان که همیشه دو سر اصلی جامعه روحانیت و جامعه مدرسین، داشت به یکباره سه سره شد و در کنار آیت الله موحدی کرمانی و آیت الله یزدی، ایت الله مصباح هم یک سر تصمیمات رهبری جریان اصولگرا شد تا نواصولگرایان اثبات کنند می توانند حرف خود را بر تصمیمات راست سنتی بچربانند. آنگونه که بنا به گفته محبیان تحلیلگر راست سنتی ستون خیمه اصولگرایی «جامعتین» که زمانی اصولگرایان را وادار به تمکین می کرد، دیگر برد ۳۰ سال گذشته را نداشته باشد.

پیوند باهنر و پایداری؛ چرا؟!

جبهه پیروان هم که در اولین انتخابات بعد از مرحوم عسگراولادی، به زعامت محمدرضا باهنر وارد گود انتخابات شده بود گرچه در ابتدا موضع صریحی به این جلسات از خود نشان نداد اما در نهایت باهنر یکی دیگر از عجایب مواضع سیاسی اش را رو کرد و در شرایطی که تحلیل ها حکایت از همراهی او با طیف لاریجانی در انتخابات مجلس دهم می کرد، دور میزی نشست که یک سر آن پایداری هایی نشسته بودند که همواره منتقد آنها بود. در نتیجه همین همراهی عجیب باهنر با طیف نوبنیاد اصولگرا بود که برخی تحلیل ها حکایت از آن داشت که باهنر بخاطر ترس از دست دادن جایگاه سنتی ها در جریان اصولگرا تن به چنین همراهی داده است.

جایگاه یاران احمدی نژاد در سناریوی انتخاباتی اصولگرایان

نواصولگرایان که توانسته بودند با رویه‌های خود چهره هایی چون لاریجانی، ولایتی، قالیباف و حتی محسن رضایی را از روند تصمیمات انتخاباتی اصولگرایان دور کنند، اینبار چهره های نزدیک به احمدی نژاد را وارد بازی وحدت خود کردند. جریانی از مدیران، وزرا و معاونان احمدی نژاد که تحت عنوان جبهه یکتا سر برآورده بودند و به سرعت خود را در سناریوی انتخاباتی اصولگرایان جا دادند و پای ثابت جلسات انتخاباتی این جریان شدند و در نهایت توانستند برخی چهره های خود را در نتیجه همین نزدیکی به اصولگرایان، به پارلمان دهم بفرستند.

اما این همه ماجرای اصولگرایان انتخابات مجلس دهم بود. اصولگرایان که مدعی بودند با این تصمیم به وحدت رسیده اند در نهایت لیستی را در تهران منتشر کردند که نه تنها در آن وزن نواصولگرایان پایداری، ایثارگران و رهپویان بیش از دیگر اصولگرایان بود و که حتی وزرا و چهره‌های نزدیک به احمدی نژاد هم بر اصولگرایان میانه رو ترجیح داده شده بودند و خبری از چهره های خوش نام اصولگرا چون غفوری فرد، خوش چهره و …در این لیست نبود.

انتشار لیست ائتلاف اصولگرایان با دو چالش از سوی منتقدین آن مواجه شد. اول اینکه در چینش لیست ائتلاف، جریان های مختلف اصولگرایی به یک میزان دیده نشده است و به همین دلیل از فردای انتشار آن، سخن از تنظیم لیست های موازی یا اعلام کاندیداتوری های مستقل به میان آمد و برخی چهره های نزدیک به پایداری ها چون طلا، کوچک زاده و …که از قرار گرفتن در لیست بازمانده بودند مستقلا اعلام کاندیداتوری کردند. از سوی دیگر هشدارهایی مبنی براینکه این لیست نمی تواند به قدر کافی رای آور باشد نیز داده می شد.

نواصولگرایان حتی در سر لیستی هم تا آنجا پیش رفتند که بدون هماهنگی با جامعه روحانیت مبارز در پوسترهای تبلیغاتی خود غلامعلي حدادعادل را به عنوان چهره بارز لیست و سرلیست معرفی کردند و ابوترابی فرد را اینگونه از سرلیستی کنار زدند، مردی که بدون شک در ماجرای تصویب برجام در مجلس در نقطه مقابل تصمیمات نواصولگرایان دلواپسی از جنس زاکانی حرکت کرده بود.

صدای ملت آمد اما …

اما در حالیکه اصولگرایانی چون حدادعادل بر این تصور بودند که فقط یک لیست از دل اصولگرایی بیرون خواهد آمد لیست های موازی یکی بعد از دیگری سر برآوردند که معروف ترین آن را باید لیست صدای ملت دانست.

بیست و ششم بهمن ماه فهرست انتخاباتی «صدای ملت» به سرلیستی علی مطهری در تهران منتشر شد. فهرست ۲۰ نفره ای که در آن نام چهره های اصولگرایی همچون کاظم جلالی، محمد خوشچهره، غفوری فرد و حسن بیادی به چشم می خورد.

لیستی که این بار هم به مثابه انتخابات پیشین چندان موفق نبود و چهره هایی چون مطهری و جلالی، نعمتی، حضرتی، و …که مشترک با لیست امید بودند توانستند به مجلس راه یابند.

اصولگرایان به «کما» رفتند

لیست سی نفره اصولگرایان در تهران اما این بار خوش یمن نبود، اصلاح طلبان با لیستی ناشناخته به میدان آمدند و ژنرال‌های اصولگرای لیست ۳۰ نفره را یکی بعد از دیگری کنار گذاشتند تا در خوش بینانه ترین حالت حدادعادل مرد سی و یکم انتخابات تهران لقب بگیرد و شکست سنگین اصولگرایان این بار در انتخابات مجلس تهران رقم بخورد. شکستی که بنا به گفته خود اصولگرایان دور از انتظار نبود و یا به قول باهنر باز هم نتیجه آسیبی بود که اصولگرایان از تندروها خوردند.

نتایج انتخابات در استان ها هم حکایت از رقابتی پایاپای بین اصولگرایان، اصلاح طلبان و مستقلین داشت، امری که به خوبی گویای آن بود که انتخابات اسفندماه ۹۴ پیروزی قاطعی برای راست گرایان سیاست ایران در برنداشت.

اصلاح‌طلبان «سونامی وار» به عرصه انتخابات مجلس آمدند

در سایه همین اختلافات اصولگرایانه بود که رقیب منزوی شده، جانی دوباره گرفت و بعد از آنکه استراتژی حمایت از یک اصولگرا از جنس حسن روحانی را در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دستور کار خود قرار داد، این بار هم حول استراتژی ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و اعتدالیون حرکت کرد و با حالی خوش‌تر عزم خود را برای فتح کرسی های مجلس دهم جزم کرد. گویی استرتژی اصلاح‌طلبانه «پاستور، بهشت، بهارستان» هرچند نصفه و نیمه در حال تحقق یافتن بود.

اصلاح‌طلبان که در این دوره از انتخابات مجلس برخلاف دوره قبل «سونامی وار» وارد عرصه انتخابات شده بودند و چهره های شاخص و ناشناخته یکی بعد از دیگری براي نامزدي در انتخابات ثبت نام کردند، با شوک یکباره رد صلاحیت ها روبرو شدند و چهره‌های شاخص آنها یکی بعد از دیگری از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شدند.

در نتیجه همین ردصلاحیت ها بود که اصلاح طلبان دست به دامان دولت شدند تا حداقل برخی چهره ها را به صحنه رقابت بازگرداند، رییس جمهوری نیز در پی قولی که برای صیانت از آراء مردم داده بود رایزنی با شورای نگهبان برای تایید صلاحیت ها را آغاز کرد. با این وجود بازهم اصلاح طلبان دست چندان بازی برای بستن لیست در تهران و دیگر استان ها نداشتند.

لیست امید؛ ژنرال‌های اصولگرا را کیش و مات کرد

چپ گراها که گویی قاعده بازی با اصولگرایان را به خوبی در سالهای انزوا آموخته بودند، این بار در مقابل ردصلاحیت ها نه از در تحریم که از دری دیگر وارد شدند و با همان چهره های کمتر شناخته شده، لیست سی نفره تهران را در ائتلاف با فراکسیون رهروان ولایت و اعتدالیون بستند و برای دیگر شهرها هم کاندیداهایی از جنس اصلاح طلب یا اعتدالیون اصولگرا معرفی کردند. چه آنکه به زعم آنها در جایی که کاندیدای اصلاح طلبی نبود باید از اصولگرای میانه رو در مقابل اصولگرای تندرو حمایت می‌شد.

هفتم اسفند گرچه در سایه شک و تردید و امید و ناامیدی برای اصلاح طلبان از راه رسید، اما بنا به گفته میرلوحی از همان ساعت یک هفتم اسفند پالس های امیدوارکننده یکی بعد از دیگری به سوی اصلاح گرایان ارسال می شد تا در نهایت سونامی پارلمانی اصلاح طلبان لااقل در تهران نتیجه دهد و همه لیست ۳۰ نفره در همان مرحله اول وارد پارلمان دهم شوند. لیستی که با چهره های ناشناخته و در شرایطی که فضای تبلیغاتی شهری و رسانه‌ای در دست اصولگرایان بود توانست با تکیه بر تبلیغات مجازی،  اصولگرایان را به «کما» ببرد و نشان دهند سوراخی که اصول گرایان از آن گزیده شدند؛‌ اصلاح طلبان از آن عبرت گرفتند. چراکه اصلاح طلبان دریافتند پیروزی در سایه وحدت امکان پذیر است.

این نتیجه نه تنها اصولگرایان که خود اصلاح طلبان را هم شوکه کرد چه آنکه پیروزی قاطع لیست ۳۰ نفره تهران محور هیچ تحلیل پیش از انتخابات نبود.

خانه تکانی جانانه در بهارستان

مجلس دهم دیگر نه باهنر دارد نه ابوترابی، نه خبری از حدادعادل، سیاستمدار ادیب هست نه احمد توکلی مرد تذکرهای قانونی یا حتی نادران، زاکانی و … مردم بدون شک دیگر صدای فریادهای رسایی و کوچک زاده را از تریبون باز مجلس نخواهند شنید، آمدن نیامدن چهره‌هایی چون بروجردی هم در هاله‌ای ابهام است. گویی آنکه انتخابات هفتم اسفند یک خانه تکانی اساسی در ترکیب مجلس بود.

منبع: خبر آنلاین

[کد خبر:AJ14254]
پايگاه خبري تحليلي آينه ي جم


نوشتن دیدگاه

جدیدترین مطالب